در حالی که ۵۹ ماه از جنگ یمن شروع شدهاست اما دسترسی به شخصیتهای رده بالای یمن برای مصاحبه کار چندان سادهای نیست. علت این مسئله نیز به محاصره شدید یمن توسط ائتلاف سعودی و سختیهای رفت و آمد مقامات یمنی به خارج کشور برمیگردد. اما روزنامه کیهان چاپ تهران مصاحبه ای را با «ابراهیم الدیلمی» سفیر یمن در تهران انجام داده که اکنون مشروح آن پیش روی شما است.
در ابتدای این مصاحبه سفیر یمن خود را اینگونه معرفی کرد: «من فرد سادهای از مردم یمن هستم. ۴۰ سال دارم و در سال ۱۴۰۱ قمری در منطقه ذمار متولد شدهام. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مکتبخانههای یمن که در مساجد مستقر است توسط علمای یمنی آموختم و لیسانس فقه و حقوق از دانشگاه صنعا دارم. ۷ سال مدیر مجتمع رسانهای المسیره (شامل روزنامه، رادیو، تلویزیون و سایت) بودم. متأهل هستم و چهار فرزند دارم و پنجمی هم در راه است.»
در مورد یمن هم سخت است هم آسان، چرا که به همان میزان که مسئله یمن آشکار است به همان اندازه پیچیدهاست. سؤال اول ما این است که دلیل اصلی شروع جنگ یمن چه بود و آیا میتوان گفت که وجود ذخایر و نفت یمن در شروع این جنگ دخیل بود؟
جنگ یمن که جنگی سعودی آمریکایی است به چند دلیل و انگیزه آغاز شد و نمیتوان شروع آن را به یک یا دو دلیل منحصر کرد. چندین علت منطقهای و بینالمللی و شاید داخلی در این مسئله دخیل هستند. عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در واشینگتن پایتخت آمریکا اعلام کرد که از چند ماه پیش از شروع جنگ، با آمریکاییها هماهنگی صورت گرفته بود. نتانیاهو دو یا سه ماه پیش از جنگ اعلام کرد که در یمن دگرگونی به وجود آمده و انقلاب یمن که توسط عبدالملک بدرالدین الحوثی اعلام شد، خطری برای موجودیت رژیم صهیونیستی و خطرناکتر از توافق هستهای ایران است. نتانیاهو نگرانی خود را ابراز کرد و سعودیها و اماراتیها و آمریکاییها پاسخ نگرانی او را دادند. بسیاری از نویسندگان، تحلیلگران استراتژیک صهیونیستی و غیرصهیونیستی دربارهٔ طرح شهر نور که شاخ آفریقا را به یمن متصل میکند و درخدمت طرح صهیونیستی است مطالب بسیاری نوشتهاند.
از طرفی فراموش نمیکنیم که انقلاب یمن از سال ۲۰۰۴ شروع شد تا به مقابله با رژیم صهیونیستی و اهداف آمریکا در منطقه برخیزد و نسلهای جدیدی در امت اسلامی به وجود آورد و تربیت کند. علت دیگر این تجاوز واقعیت حاکم بر عربستان و دعوا بر سر قدرت و تاج و تخت بود. آنان فکر میکردند که یمنیها دچار اختلافات و مشکلات داخلی شدهاند لذا تلاش کردند بر یمن سلطه یابند چون آنان و آمریکاییها پس از آغاز انقلاب یمن دستشان از صحنه سیاسی و حاکمیتی یمن کوتاه شده بود. سعودیها از چهل سال پیش بر روند تصمیمگیری سیاسی در یمن حاکم بودند اما با شروع انقلاب ۲۱ سپتامبر این سلطه و حضور آنان خاتمه یافت و لذا با تجاوز به یمن درصدد بازیابی نقش خود در حاکمیت سیاسی یمن برآمدند. علت دیگر شروع جنگ سعودیها علیه یمن، موقعیت منحصربهفرد و استراتژیک یمن و منابع زیرزمینی این کشور بود که باعث میشد بسیاری از کشورها به آن چشم طمع بدوزند موقعیت جغرافیایی یمن در طی قرنها رومیها، انگلیسیها و پرتغالیها و عثمانیها و دیگر کشورهای استعماری را به طمع انداخته بود.
همانطور که میدانیم در جنگ یمن عربستان و امارات تنها نیستند و کشورهای غربی هم به طرق مختلف در این جنگ نقش دارند. به نظر شما کشورهای غربی در ۵۹ ماه گذشته چگونه به عربستان و امارات کمک کردند و نقششان در جنگ یمن چگونه بودهاست؟
اشتباهی که دربارهٔ این جنگ وجود دارد این است که میگویند جنگ عربستان و یمن. در حالی که این جنگ در درجه نخست جنگ آمریکایی- سعودی علیه یمن است. آنان شورای امنیت، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی را به عنوان پوششی برای این جنگ قرار دادند و از آنها استفاده ابزاری کردند تا وانمود کنند که این جنگ، جنگ عربی اسلامی است و یمنیها امنیت جهانی را به خطر انداختهاند.
ما معتقدیم که این جنگ در درجه نخست یک جنگ آمریکایی است سپس سعودی و بعداز آن پای امارات و کشورهای دیگر نیز به آن کشیده شد، اما نقشآفرینان اصلی، آمریکا، سعودی، امارات و اسرائیل هستند. این چهار بازیگر به اضافه انگلیس، نقش خباثتآمیزی در این تجاوز ایفا میکنند. دلیل ما بر این مدعا این است که ترامپ دوبار از حق وتو برای رد مصوبات کنگره در زمینه خودداری از شرکت در این جنگ استفاده کرد. اگر این جنگ آمریکایی نباشد چرا از حق وتو استفاده کردند. اگر طرف ما فقط سعودیها بودند جنگ در همان روزهای آغازین متوقف میشد، چون در همان اوان جنگ خسارات و شکستهای پیاپی به عربستان وارد شد اما علیرغم این حجم خسارات و تلفات، جنگ متوقف نشد، چون تصمیمگیری و اختیار جنگ در دست آمریکاییها بود و این هم ارتباط تنگاتنگی با اهداف اسرائیل در منطقه و ضرورت مقابله با نهضتها و قیامهای مردمی امت اسلامی دارد.
اسرائیل در جنگ یمن به دنبال چیست و چگونه کمک میکند؟
اساس ساختار صهیونیسم بر برتریجویی و سلطهطلبی و استعمارگری شکل گرفتهاست و این ایده پیش از شکلگیری دولتی تحت عنوان دولت اسرائیل در بطن تفکرات آنان نهفتهاست. تحرکات آنان در شرق آمریکا و شاخ آفریقا و گرایشهای سلطهطلبانهشان بر جزیرهًالعرب و جهان اسلام بر کسی پوشیده نیست و من تعجب میکنم از کسانی که هنوز خطر صهیونیستها را برای منطقه و امت اسلامی متوجه نمیشوند و فکر میکنند خطر آنها ممکن است محدود باشد.
همانطور که گفتم نتانیاهو چند ماه
ضربالمثلی میگوید: نیاز، مادر اختراعات است. یمنیها وقتی خود را در محاصره و تحریم و محرومیت از هرگونه ابزار دفاعی دیدند، خود را وادار کردند که به تقویت توانمندیها و امکانات موجودشان بپردازند و دست به تلاش و فعالیتهای گسترده و سریع زدند.
قبل از جنگ یمن اعلام کرد که خطر سلطهحوثیها بر یمن منافع رژیم صهیونیستی و آزادی کشتیرانی در تنگه بابالمندب و دریای سرخ را تهدید میکند و چندین بار این نگرانی خود را ابراز کرد.
اسرائیل در راستای دکترین بن گوریون دربارهٔ امن بودن محیط پیرامون خود، نگاه ویژهای هم به یمن دارد.
آنان به دنبال این هستند که دریای سرخ به یکی از دریاچههای تحت حاکمیت اسرائیل تبدیل شود. حضورشان در اریتره، جزیره دو بلوک، جنوب سودان و خودسودان بیانگر نقشههای صهیونیزم برای حضور در دریای سرخ است.
جنگ یمن که در سال ۲۰۱۵ شروع شد، ۱۲ کشور به عنوان ائتلاف سعودی در آن مشارکت داشتند. اما اکنون میبینیم فقط دو کشور عربستان و امارات در این ائتلاف باقی ماندهاند. دلیل اینکه دیگر کشورها از آن خارج شدند چیست؟
همانطور که گفتم در آغاز جنگ یمن متجاوزان تلاش کردند ائتلافی تحت عنوان ائتلاف عربی اسلامی برای مقابله با انقلاب یمن تشکیل دهند. اما حضور کشورهای دیگر در این ائتلاف اسمی یا صوری بود ولی صحنهگردانان اصلی، اسرائیل، آمریکا، عربستان و امارات بودند. در این ائتلاف صوری حتی کسانی که ادعای نمایندگی جمهوری یمن (یعنی منصورهادی و دار و دستهاش) را داشتند حضور ندارند. در نشستها و کنفرانسهای مربوط به ارتشهای کشورها، نماینده ارتش هادی وجود ندارد؛ و پرچم کشور یمن که ادعا میکنند برای بازگرداندن مشروعیت آن تلاش میکنند، به چشم نمیخورد. با وجود این ائتلاف صوری، شاهد بودیم که تعدادی از کشورها از جمله مغرب و مالزی از آن خارج شدند و قطر هم از آن اخراج شد.
امارات تابستان گذشته اعلام کرد که قصد دارد نیروهایش را از یمن خارج کند و بهنوعی نقش خود را در یمن تغییر داد، یعنی از مداخله مستقیم به غیرمستقیم روی آورد. شما تا چه میزان عقبنشینی امارات از یمن را جدی میگیرید؟
ما به صورت رسمی به عنوان جمهوری یمن اقدام آنان را تحسین کردیم اما آنها زرنگبازی درمیآورند و زیرکانه عمل میکنند و همچنان در صحنه جنگ یمن حضور دارند. در حالی که تداوم این زرنگبازی و دیگران را نادان فرض کردن به نفع آنها نیست، چون تمام کارها و تحرکات آنان تحت رصد ما هست.
تابستان گذشته بین نیروهای وابسته به امارات یعنی شورای انتقالی جنوب و نیروهای وابسته به عربستان یعنی نیروهای هادی و دیگر گروهها، درگیریهای زیادی در عدن اتفاق افتاد، اما بعد دیدیم که با تلاشهای عربستان توافقی به اسم توافق ریاض شکل گرفت و این درگیریها ظاهراً تمام شد. شما توافق ریاض را چقدر جدی میدانید و آیا این توافق صرفاً مقدمهای برای فریب انصارالله نبود تا مدتی از حملات خود بکاهد تا ائتلاف سعودی بتواند برای یک حمله جدید آماده شود؟
یکی از مهمترین اهداف متجاوزان در حمله به یمن، تلاش برای تجزیه یمن بود. اما کسی نمیتواند ادعا کند که نماینده مردم جنوب یا دولت قانونی است، چون آنان یا مزدور امارات یا عربستان هستند. به نظر من توافق ریاض طبل توخالی بود که بیش از حجم آن بزرگ شد و هدفی جز تثبیتاشغالگری و سلطه نیروهای بیگانه نداشت. این توافق تا به امروز شکست خوردهاست چون به نفع یمن و یمنیها و حتی مردم جنوب یمن نبود. این توافق در ظاهر اماراتی و سعودی است اما در واقع پوششی برای طرح آمریکا و صهیونیسم در دریای عرب و خلیج عدن و جزیره سقطری و به نفع طرح آمریکا در چالش با چین و روسیه و محور مقاومت است.
حمله به آرامکو و عملیات نصر منالله شبیه یک معجزه در جنگ یمن بود. چون یمن تحت تحریم، توانست بر عربستانی که چندین کشور پشتیباناش بودند غلبه کند بهطوری که عربستان روحیه خود را از دست داد. شما تأثیرات این عملیات را چگونه میبینید؟ و آیا میتوانیم بگوییم حمله به آرامکو نقطه عطفی در جنگ ۵۹ ماهه یمن بود؟
حتماً اینگونه است. عملیاتهای بزرگی که در ماه گذشته انجام شد، اعم از عملیات ۹ رمضان و عملیات آرامکو و نصرمنالله و بنیان مرصوص همگی نشان داد که تلاش برای شکستن اراده ملت یمن در عرصه نظامی راه به جایی نمیبرد و گزینه شکستخوردهای است و مطلقاً فایدهای برای آنان دربر نخواهد داشت بلکه باعث شکستهای بیشتر برای متجاوزان خواهد شد. این عملیاتها تمام دستاوردهای متجاوزان در ۵ سال گذشته را بر باد داد و در طی چند روز با فضل و عنایت خدا همه آنها به ناکامی بدل شد. این تحول، تأثیرات خود را در صحنه کلی نبرد بهجای خواهد گذاشت و کشورهای متجاوز در محاسبات و مواضع خودشان در قبال یمن بازنگری خواهند کرد. آنان هر چند قصد داشته باشند که در مواضع و محاسبات خود تجدیدنظر کنند اما این عملیاتها که توسط ارتش و کمیتههای مردمی انجام شد آنان را به این بازنگری وادار خواهد کرد. یمن امروز، انبوهی از قدرت تسلیحاتی و انسانی و اجتماعی عظیم در اختیار دارد و میتواند به مقابله با تجاوز بپردازد. سلاحها و موشکها و عملیاتهای یمن به قدرت بازدارنده تبدیل شده، در حالی که متجاوزان در سالهای گذشته یکهتاز میدان در یمن بودند.
چطور پهپادهای چند صد دلاری یمن توانست از تیررس پاتریوتهای بسیار پیشرفته آمریکا عبور کنند؟
ضربالمثلی میگوید: نیاز، مادر اختراعات است. یمنیها وقتی خود را در محاصره و تحریم و محرومیت از هرگونه ابزار دفاعی دیدند، خود را وادار کردند که به تقویت توانمندیها و امکانات موجودشان بپردازند و دست به تلاش و فعالیتهای گسترده و سریع زدند و معلوم بود که میان امکانات محدود و ساده یمنیها و امکانات پیشرفته دشمن که توسط کارخانههای اروپا و آمریکا حمایت میشد تفاوت بسیاری وجود داشت. اما یمنیها با توکل بر خدا و کار و تلاش مستمر، به فضل خدا به دستاوردهای خوبی دست پیدا کردند آنان نه فقط با پهپاد بلکه حتی بهوسیله یک فندک توانستند خودروهای زرهی آمریکا را به آتش بکشند.
وقتی اراده وجود داشته باشد، تمام سلاحهایی که در برابر ما قرار دارند تبدیل به آهنپارهای میشوند. اینها به خاطر قدرت و امکانات ما نیست بلکه تنها در سایه عنایات و فضل خداوند سبحان امکانپذیر است. ما پیش از آنکه دیپلمات و سیاستمدار و تحلیلگر و رسانهای باشیم مؤمن به خداوند هستیم و ایمان داریم که او موجود است و صاحب قدرت برتر میباشد.
بعد از حمله به دو پایگاه البقیق و الخریص، عربستان پی برد که در برابر پهپادهای انصارالله بیپناه است. ترامپ هم حمایت خاصی از عربستان در این مورد نکرد. همزمان مهدی المشاط، ابتکار صلح را به عربستان پیشنهاد داد. چرا عربستان این صلح را قبول نکرد؟
در ابتدا این را بگویم که من موافق این نظر نیستم که ترامپ یا آمریکا از عربستان حمایت نکرد. آمریکاییها و ترامپ هر چه در توان داشتند بهکار بستند، از مشارکت نظامی و تسلیحاتی
جامعه یمنی جامعهای غیر مرفه و به دور از شکمبارگی و دارای جبهه ساده و بیآلایش است اما در عین حال سربلند و سرافراز است و به دین و اعتقاداتش افتخار میکند.
و حمایتهای سیاسی و استفاده از حق وتو و سازمان ملل، بیش از این چه میتوانستند بکنند که نکردند؟ آمریکا با سربازان و هواپیماها و کشتیهای جنگیاش خود مستقیماً در این تجاوز مشارکت دارد. من این وضع را شبیه وضعیت مزدوران عربستان در یمن میدانم. آنان هر وقت شکست میخورند میگویند عربستان از ما حمایت نمیکند در حالی که عربستان با تمام نیرو و امکانات خود وارد این جنگ شدهاست. مسئله دیگر اینکه ابتکار برادر، مهدی المشاط رئیس شورای عالی سیاسی که آن را یک طرفه اعلام کرد و با استقبال عربستان هم روبرو نشد، علتش خیلی روشن بود و آن این که همانطور که در ابتدا گفتم اگر عربستان خود تصمیمگیر بود جنگ در همان اوایل متوقف میشد اما تصمیم را آمریکا میگیرد و عموماً به وضع منطقه و چالش با محور مقاومت مرتبط است.
از اینرو برای عربستان توقف جنگ دشوار نبود در حالی که تصمیمگیری در حیطه سعودیها نیست. اما از طرف ما، اگر عملیاتی انجام دهیم آن را با افتخار اعلام میکنیم و اگر یک طرف عملیات خود را متوقف کنیم با شفافیت آن را علنی میگوییم. مشکل در طرف مقابل است که اختیار تصمیمگیری ندارد آنان فقط عابربانک است که کار پرداخت را بر عهدهدارند.
پس از دو عملیات موفق در تابستان، اخیراً یک عملیات بسیار بزرگی هم اتفاق افتاد و آن عملیات بنیان مرصوص بود که در آن ۱۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته شدند و غنایم زیادی به دست آمد. اهمیت این عملیات برای مردم چه میباشد و آیا میتوان گفت با این عملیات امنیت صنعا، پایتخت تأمین شد؟
ابتدا باید بگویم که متجاوزان، ما را از همه طرف محاصره کردهاند وقتی امکانات دفاع از خود را نیز از ما دریغ داشتهاند اما وقتی با سلاح وارد معرکه میشوند ما همان سلاحها را از آنان به غنیمت میگیریم و سپس داد و فریاد میکنند که ما این سلاحها را از کجا آوردهایم؟
درخصوص جبهه «نهم» باید بگویم که متجاوزان در ۵ سال گذشته در این جبهه موفقیتهای قابل توجهی به دست آوردند و این جبهه تهدید حقیقی بر علیه صنعا بود. اما ارتش و کمیتههای مردمی به فضل خدا در طی ۳ روز توانستند منطقه را به مساحت ۲۵۰۰ کیلومتر پاکسازی کنند و سایه تهدید را از سر پایتخت بردارند. این عملیات، عملیات مبارکی بود و تیپها و پدافندهای ۵ ساله آنان منهدم شد و اسلحه بسیاری از خود به جای گذاشتند و ارتش و کمیتههای مردمی توانستند سیطره خود را بر دو استان جوف و مأرب حاکم کنند. به عبارت دیگر تهدید از صنعا به مآرب و جوف (که بخشهایی از آنها دراشغال متجاوزان است) منتقل شد و ما تهدیدی علیه آنها شدیم.
تا قبل از انقلاب ۲۰۱۴، عربستان در قبایل و دولت یمن نفوذ زیادی داشت، به صورتی که میگفتند که نفوذ عربستان در یمن، نفوذ دولت در دولت دیگر بود. بعد از انقلاب یمن آیا این سیطره عربستان بر قبایل از بین رفته و آنها به سمت انقلاب آمدهاند؟
انقلاب ما در حقیقت برای آزادی یمن از سلطه نیروهای بیگانه و حکومتهای محلی وابسته به عربستان و دیگران به وجود آمد. میتوان گفت یمنیها با این انقلاب، اصالت و ریشهها و تاریخ و تمدن و ارزشها و مبانی اسلامی خود را بازیافتند. انقلاب یمن واقعیتهای یمن و جامعه را با دگرگونی جدی مواجه کرد و جامعه و قبایل یمن را به سمت خود جذب کرد. اگر این انقلاب نبود امکان نداشت یمنیها به مدت ۵ سال در برابر تجاوز پایداری کنند.
راز اینکه هیچکسی تا حالا در طول تاریخ نتوانسته مردم یمن را شکست دهد چیست؟
تاریخ یمن نشان میدهد که مردم هیچگاه در برابر متجاوزان و اشغالگران سر فرود نیاوردهاند، چه در برابر انگلیسیها و عثمانیها و چه در برابر مصریها و رومیها. طبیعت وجودی آنان آکنده از ایمان است، به سرزمینشان دلبستگی دارند. جامعه یمنی جامعهای غیر مرفه و به دور از شکمبارگی و دارای جبهه ساده و بیآلایش است اما در عین حال سربلند و سرافراز است و به دین و اعتقاداتش افتخار میکند. مردمی شجاع و نترس هستند. بخش اعظم مردم یمن به مکتب مبارک علوی پایبندند. مسلمانان در یمن به اسلام و اهلبیت و به امیرالمؤمنین (ع) افتخار و مباهات میکنند.
همه مردم یمن علیه تجاوز میجنگند. در جنگ یمن شیعه و سنی مطرح نیست بلکه تمام مجاهدان در صفی واحد علیهاشغالگران میجنگند. در الحدیده همه سنی هستند و حتی یک شیعی وجود ندارد اما همهشان علیهاشغالگران بسیج شدهاند. جنگ یمن جنگ بین مسلمانان و متجاوزان است.
یمن برخلاف آنچه در رسانهها تبلیغ میشود کشور بسیار زیبایی بوده و مردم، اطلاعات کمی دربارهٔ زیباییهای آن میدانند. یعنی مخاطب وقتی اسم یمن را میشنود، کشوری فقیر و بیابانی و محروم به ذهنش تداعی میشود. شما اندکی از این زیباییها بگوئید و اینکه جنگ چه بلایی بر این سرزمین آورده؟
یمن کشوری زیباست که در آن گردشگری، کشاورزی، تمدن، آثار تاریخی، کوه و دشت و صحرا و ساحل وجود دارد و این زیباییها همچنان وجود دارد. متجاوزان همه چیز را هدف خود قرار دادند و عمدهترین هدفشان نابودی آثار فرهنگی مانند مساجد و آثار باستانی و موزهها بود. اما یمن کشوری با تنوع زیاد و بزرگ است. در این کشور آب و هوای گرم، سرد و معتدل به چشم میخورد، در مناطق معتدل در طول سال کشاورزی انجام میشود. باران نه به صورت موسمی بلکه در طول سال میبارد.
در مناطقی در تابستان باران میبارد و در مناطقی در زمستان باران میآید. دهها جزیره در پیرامون آن است این کشور سواحلی به طول ۲۴۰۰ کیلومتر دارد و برخوردار از دشتها، کوهستانها، درهها و صحراها میباشد. یمن از تمدن کهن عربی و اسلامی برخوردار است. فقر عیب نیست و مردم این کشور متدین، متعهد، مهربان، شجاع، سربلند و بزرگوار هستند.
آلسعود خود را خادم حرمین شریفین میدانند و محمدبنسلمان خود را شاهزاده اصلاحگر معرفی کرده. این قضیه با کشتار ۸۵ هزار کودک یمنی و نابودی یمن چگونه قابل جمع است؟
آلسعود صرفاً ادعا میکنند اما بسیار از احکام و آموزههای اسلامی بیگانه و به دور هستند و در هر حال آنان نمیتوانند چهره واقعی خود را پشت این عناوین پنهان کنند، چون فریب و تزویر است، آنان خادم آمریکا و اسرائیل هستند نه حرمین شریفین و اقداماتی را که اکنون در جهت تغییر عقیده و ارزشهای جامعه مسلمانان
در زمانهای خیلی دور ما اولین ملتی بودیم که شمشیر را ساختیم. حتی ذوالفقار را هم یمنیها ساختند و آن را تقدیم پیامبر (ص) کردند و ایشان هم آن را به حضرت علی (ع) هدیه داد. ما از قدیمالایام سازنده سلاح هستیم. ما حتی از ده بیست سال پیش از شروع جنگ یمن، سازنده سلاح بودیم. ما با سلاحهای ساخت یمن به مقابله با ترکها و انگلیسیها پرداختیم. ما از ۱۲۰ سال پیش باروت و تفنگهای عربی و بمبها و توپها را میساختیم.
در جزیرهالعرب انجام میدهند، تجاوز آشکار به اسلام و مسلمانان است آنان میخواهند با ادعای مبارزه با افراطگری جوانان و مردم مسلمان جزیرهًالعرب را به سوی بیبند و باری و هوسرانی و جستوجوی لذتهای حرام سوق دهند اما در واقع دارند به نام مبارزه با افراطگرایی، با اسلام مبارزه میکنند. مبارزه با افراطگری و تروریسم به وسیله گسترش بیبند و باری و هوسرانی در جامعه عربی و مسلمان و نیز با ایجاد ارتباط با صهیونیستها و اسرائیل سنخیت ندارد.
آمارهای زیادی در مورد کشتههای مردم یمن منتشر شده، برخی رسانهها مثل گاردین میگویند تعداد ۸۵ هزار کودک کشته شده، برخی دیگر گفتهاند شمار کشتهها بین ۱۵ تا ۱۰۰ هزار نفر بوده و وزارت بهداشت یمن هم آمار را از رسانهها کمتر اعلام میکند. بالاخره آمار واقعی چقدر است؟
تعداد شهدا دهها هزار نفر است اما آمار حقیقی و رسمی در این باره هنوز موجود نیست. چون هر روز تعدادی شهید میشوند. اگر امروز میگویند ۱۰۰۰ نفر شهید شدهاند فردا این تعداد ۱۲۰۰ نفر میشود. باید جنگ پایان یابد تا در آن صورت بتوان آمار دقیق را استخراج و اعلام کرد.
به نظر شما با توجه به شکستهای عربستان، این کشور تا کجا جنگ را ادامه خواهد داد؟
این را فقط خدا میداند. ما اینطور حساب کردهایم که جنگ طولانی خواهد شد و پیشبینی هم نمیکنیم که آن را متوقف کنند. اما ما مُصِر هستیم که به عملیاتهای خودمان ادامه دهیم تا آنان را وادار به تسلیم کنیم و همانطور که قبلاً گفتیم اختیار تصمیمگیری نه در دست عربستان بلکه در دست آمریکاییهاست.
آیا شما آمادگی دارید با وجود محاصره همچنان به مقاومتتان ادامه دهید؟
ملتی که ۵ سال مقاومت کرده و وارد سال ششم شده، میتواند به فضل خدا تا روز قیامت هم مقاومت کند. اگر با محاسبات مادی بسنجیم یمن حتی یک ماه هم نمیتوانست دوام بیاورد.
استمرار جنگ به مدت ۵ سال چه تأثیراتی بر روحیات قشرها مردم یمن گذاشته؟ آیا موارد نارضایتی و اعتراض در میان مردم مشاهده میشود؟
عکس این قضیه صادق است وقتی یمنیها به دستاوردها و پیروزیهایی دست مییابند به این معنی است که روحیات مردم افزایش یافته و مییابد. ما خواهان ادامه جنگ نیستیم اما جنگ را بر ما تحمیل کردهاند و جامعه این را به خوبی میداند و دوست دارد جنگ متوقف شود اما در عین حال مردم نمیخواهند از کرامت و عزتشان کوتاه بیایند. آگاهیهای فرهنگی مردم یمن به حدی است که میداننداشغال یمن و سلطه بر آن یعنی چه. مردم اکنون این آمادگی را دارند که از خاکشان حتی با چنگ و دندان دفاع کنند. در حال حاضر برخی مناطق یمن دراشغال بیگانگان است. وقتی شهروندان یمنی که آزادند در مناطق خودشان زندگی میکنند وضعیت آن مناطقاشغالی را میبینند که در آنها داعش و القاعده چه کارها میکنند و هرج و مرج و ناامنی، آدمربایی و تجاوز و قتل و کشتار رهاورد حضور بیگانگان واشغالگران بوده، ترجیح میدهند که برای حفظ کرامت و عزت خود بجنگند و به رویارویی ادامه دهند.
چند درصد از سرزمین یمن در اشغال متجاوزان است؟
امروزه معادله و نسبت اشغال براساس جغرافیا نیست بلکه براساس تعداد جمعیت است. مثلاً ۲۵ درصد از مساحت جغرافیایی در اختیار ماست اما ۷۰ درصد جمعیت یمن در همین ۲۵ درصد خاک یمن ساکن است. مردم در ارتفاعات و مناطق مرتفع یمن ساکن هستند و میدانید که نصف بیشتر یمن را بیابان تشکیل میدهد و چنانکه گفتم ۲۵ درصد از بخش جمعیتی یمن در اختیار انصارالله است؛ که این مقدار در ۱۲ استان پراکندهاست و بیشتر جمعیت یمن هم در این ۱۲ استان حضور دارند.
اخیراً سازمان ملل گزارشی در مورد سلاحهای انصارالله منتشر کرد و اعلام نمود که پهپادها و موشکهای انصارالله در سال ۲۰۱۹ بسیار شبیه سلاحهای ایرانی است. اولا نظر شما در مورد این گزارش چیست و آیا با وجود محاصره، امکان ارسال سلاح به یمن وجود دارد؟
من قبلاً گفتم که عربستان غیرمستقیم یمن را مسلح میکند. غربیها سلاحهای پیشرفته به این کشور میدهند و ما هم آنها را از آنان به غنیمت میگیریم. این سلاحهای عربستان که با آن به مقابله با ما میآیند سلاحهای اروپایی و آمریکایی است. آیا F15 و F16 در جده عربستان ساخته شدهاند یا در کارخانههای آمریکا و اسرائیل و انگلستان؟
سازمان ملل حق ندارد که در مورد سلاحهای یمن و شباهت آن به سلاحهای ایرانی نظر بدهد. طبق قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت ارسال سلاح به یمن ممنوع شده اما از سرتاسر دنیا به عربستان سلاح سرازیر میشود. با وجود تحریم تسلیحاتی یمن اما ما سلاح را حتی شده از کرهماه هم تهیه خواهیم کرد و هیچکس حق ندارد در مورد نوع سلاح ما سخن بگوید، نه سازمان ملل و نه هیچ شخص و نهاد دیگر.
فرمانده شهید صالح الصماد میگوید هیچکس نمیتواند ما را بترساند، ما از هر کجا که بتوانیم سلاح به دست میآوریم. از طرفی نباید فراموش کنیم که از دهها سال پیش یمن، مملو از سلاح بود که انواع روسی، چینی و آمریکایی و یوگسلاویایی شامل میشد. اشغالگران سلاح وارد میکنند اما ما خودمان سلاح میسازیم. این را علنی اعلام کردهایم و کارخانههای ما شناخته شده هستند. در زمانهای خیلی دور ما اولین ملتی بودیم که شمشیر را ساختیم. حتی ذوالفقار را هم یمنیها ساختند و آن را تقدیم پیامبر (ص) کردند و ایشان هم آن را به حضرت علی (ع) هدیه داد. ما از قدیمالایام سازنده سلاح هستیم. ما حتی از ده بیست سال پیش از شروع جنگ یمن، سازنده سلاح بودیم. ما با سلاحهای ساخت یمن به مقابله با ترکها و انگلیسیها پرداختیم. ما از ۱۲۰ سال پیش باروت و تفنگهای عربی و بمبها و توپها را میساختیم.
معامله قرن توسط ترامپ رونمایی شد. اگر بخواهیم در یک جمله معامله قرن را تعریف کنیم نابودی آرمان فلسطین در این معامله وجود دارد. تحلیل شما از این معامله قرن چیست؟
معامله قرن همان معامله ترامپ است. این طرح، آخرین تلاش آنان برای گرفتن تمام فلسطین یا آخرین فرصت ما برای بازپسگیری تمام فلسطین است.
آیا میتوان گفت که این معامله قرن میتواند روند فروپاشی اسرائیل را تسریع کند چون به آن حماقت قرن میگویند؟
انشاءالله همینطور است ترامپ آدم احمقی نیست. او آدم خبیثی است. او کافر است. ترامپ تعبیر و نماد حقیقی از آمریکا و صهیونیسم است. ترامپ تجسم آمریکاست با تمام جنایتها و تجاوزگریهایش. شما در تاریخ نامهایی چون عمروبن عبدود، ابوسفیان و مرحب را شنیدهاید الان هم نام ترامپ را میشنوید که همچون آن کافران است.
سردار سلیمانی توسط آمریکا ترور شد. او در منطقه به عنوان نماد مبارزه با تروریسم شناخته شدهاست. نظر شما در مورد این اقدام جنایتکارانه آمریکا و نقش کلیدی سردار سلیمانی در مبارزه با آمریکا چیست؟
سرلشکر سلیمانی، شهید امت اسلامی است و نه فقط شهید ایران. او نه فقط با تروریسم میجنگید بلکه با طرح آمریکایی صهیونیستی هم مبارزه میکرد. این اقدام جنایتکارانه، همان تروریسم حقیقی است که آن فرمانده بزرگ را از بین برد.
حقیقت این است که مرحله پس از شهید سلیمانی مانند مرحله پیش از سلیمانی نخواهد بود. امت اسلامی با از دست دادن این فرمانده بزرگ دچار خسارت بزرگی شد اما خدا کمبود او را جبران خواهد کرد. امت اسلامی امثال او را زیاد به دنیا خواهد آورد و بزرگان و مردان و رهبران بزرگی تحویل داده و خواهد داد. این امر ما را باید در حفظ وحدت خود و اسلام و دینمان در مقابله با طرح صهیونیستی مصممتر کند.