طمع؛ خوب یا بد؟
محمدمحسن گروسی
2 حوت 1399 ساعت 10:52
بیگمان شناخت طمعهای خوب و بد و نیز عوامل طمعهای ناپسند و بد و آثار آن میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد. خدا در قرآن به این امور توجه دادهاست تا انسان بداند نسبت به چه چیزی طمع داشته و نسبت به چیزی طمع نورزد.
طمع از صفات نفس انسانی است که با توجه به مورد و متعلق طمع میتواند خوب یا بد باشد؛ هر چند که شخص طمعکار و طمعورز مستحق آن چیز نیست که خواهان آن است؛ اما اموری است که انسان نه تنها میبایست نسبت به آن طمع داشته باشد، بلکه بر آن اصرار کند و از خدا بخواهد تا آن چیزی را که مستحق آن نیست، به او ببخشد.
در مقابل، برخی از طمعورزیها به سبب آنکه نسبت به امور پست دنیوی است، مورد سرزنش است و خدا چنین افراد طمعکار و طمعورز را مورد سرزنش قرار دادهاست.
بیگمان شناخت طمعهای خوب و بد و نیز عوامل طمعهای ناپسند و بد و آثار آن میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد. خدا در قرآن به این امور توجه دادهاست تا انسان بداند نسبت به چه چیزی طمع داشته و نسبت به چیزی طمع نورزد. مطلب حاضر چیستی طمع و نوع خوب و بد آن و آثار طمع ناپسند را مورد بررسی قرار دادهاست.
طمع خوب و پسندیده از نظر قرآن
طمع به معنای رغبت و شهوت شدید برای به دست آوردن چیزی بدون فراهمآوری اسباب آن، اگر بر اساس امید به فضل الهی در امور معنوی و اخروی باشد، امری پسندیدهاست، اما اگر در امور مادی باشد، موجب از دست رفتن ورع و تقوا و افتادن در ورطه یأس و نومیدی میشود و انسان را به هلاکت میاندازد.
خدا در قرآن از مردمان میخواهد تا خدا را با خوف و طمع بخوانند؛ زیرا رحمت الهی به این افراد که جزو محسنان شمرده شدهاند، نزدیک است و آنان را دربر میگیرد. (اعراف، آیه ۵۶)
همچنین خدا رفتار مؤمنان در تهجد و نمازهای شبانه خویش که همواره خدا را با خوف و طمع میخوانند (سجده، آیه ۲۴) میستاید. چنین طمعی پسندیدهاست؛ زیرا هر چند که شخص اسباب آن را با اعمال عبادی فراهم نیاورده است، اما امید به رحمت و فضل بیپایان خدا او را به این طمع میرساند؛ البته همان طوری که از این آیات فهمیده میشود، این طمع خالی از استحقاق نیست؛ زیرا طمع چنین افرادی همواره با «خوف» است که خود عامل بازدارنده از انجام گناه و عوامل ایجاد خشم الهی است؛ با این همه چنین باور و اعتقادی دارند که مستحق چیزی نیستند که بدان طمع دارند. از همین رو در اندیشه فضل و رحمت الهی هستند که نه تنها بیش از غضب است، بلکه بر غضب الهی نیز پیشی میگیرد و اجازه نمیدهد تا شخص، گرفتار غضب الهی شود، مگر آنکه شخص چنان در معاصی غرق شده باشد که رحمت الهی مقتضی آن باشد تا خدای رحمان او را به غضب بگیرد یا به دوزخ برد؛ چنانکه از سوره الرحمن همین معنا به دست میآید که غضب الهی نسبت به دوزخیان برخاسته از رحمانیت الهی است؛ زیرا شخص گناهکار جایی برای طمع نگذاشتهاست تا از غضب الهی در امان ماند.
به سخن دیگر، اگر شخص غرق در گناهان نباشد، همواره رحمانیت است که او را مستغرق خواهد کرد. این بدان معناست که حتی گناهکاران نیز طمع دارند که از رحمت الهی بهرهمند باشند؛ زیرا رحمت الهی بر غضبش پیشی میگیرد، چنانکه امیر مؤمنان علی (ع) در دعای جوشن کبیر میفرماید: یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ. همین شرایط موجب میشود که خدا در قرآن میفرماید هر کسی در روز قیامت طمع دارد تا از دوزخ رها شده و به بهشت نعمتهای الهی وارد شود. (معارج، آیه ۳۶)
از نظر قرآن کسانی که غرق در گناهان هستند، نباید چنین طمعی داشته باشند؛ زیرا چنین طمعی ناپسند است؛ چرا که غرق در معاصی و عصیان علیه خدا نمیتواند از خدای رحمان، جز غضب را متوقع باشد.
به هر حال طمع داشتن به رحمت خدا، همراه با ترس از مقام ربوبی، نه تنها از آداب دعا بلکه امری پسندیدهاست و خدا چنین افرادی را تحت رحمت واسعه خویش قرار میدهد و آنان را به مطلوب میرساند و نسبت به آن نومید نمیسازد. (اعراف، آیه ۵۶؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۶۰)
اصحاب اعراف از کسانی هستند که طمع به رحمت الهی و شفاعت شافعان مرضی و مأذون از سوی خدا دارند؛ آنان در صحرای محشر در روز قیامت چشم انتظار ورود به بهشت و دخول در آن هستند و طمع دارند تا به عنایت الهی و توجه شفاعت شافعان داخل بهشت شوند. (اعراف، آیه ۴۶؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۲۹)
همچنین از نظر قرآن، طمع برای آمرزش خطایا از اموری است که بهعنوان طمع پسندیده مطرح است (شعراء، آیه ۸۲)؛ البته این طمع از سوی کسانی است که گامهایی برای رهایی از گناه برداشته و به اصلاح اشتباهات و خطاهای خود پرداختهاند؛ چنانکه ساحران اینگونه طمع داشتند تا خدا از سر تقصیرات آنان بگذرد و مورد مغفرت الهی قرار گیرند. (شعراء، آیه۵۱)
خدا در قرآن از گروهی مسیحی یاد میکند که وقتی حقانیت اسلام را فهمیدند به خود نهیب زدند تا اهل ایمان شده و بدان بگرایند؛ این افراد طمع داشتند تا جزو صالحان در آیند و با آنان محشور شوند. چنین طمع ورزی امری پسندیده و خوب است که دیگران نیز میبایست آن را سرمشق قرار دهند؛ از همین رو این طمع مؤمنان مسیحی را بیان میکند تا انگیزهای برای دیگران باشد. (مائده، آیه ۸۴)
عوامل ایجادی طمع ناپسند در انسان
چنانکه گفته شد طمع نسبت به چیزی که استحقاق آن را نداشته باشیم، امری است که با توجه به مطلوب میتواند خوب یا بد باشد، به این معنا که اگر طمع انسان نسبت به امر معنوی و اخروی و از خدای رحمان باشد، امری خوب و پسندیدهاست، به شرط آنکه دستکم این طمع همراه با خوف باشد و انسان اگر شرایط استحقاق چیزی را فراهم نیاورده باشد، دستکم موانعی را نیز ایجاد نکرده باشد؛ زیرا برخی از مردم طمع به چیزی حتی معنوی و اخروی را دارند، ولی موانعی را نیز ایجاد میکنند.
به سخن دیگر، طمع خوب و پسندیده آن است که همراه با خوف باشد که مانع جدی در انجام هر کاری میشود. شخصی که هراسان و ترسان است، به خود اجازه نمیدهد تا هر کاری کند. پس اگر طمع در بهشت یا فضیلتی دارد، موانعی را به عمد ایجاد نمیکند، بلکه تلاش میکند تا با پرهیز از خشم و غضب الهی، خدا شرایط بخشش را فراهم آورد و چیزی را که استحقاق آن را ندارد به رحمت و فضل خویش به او ببخشد.
پس اگر بخواهیم شرایط طمع ناپسند را بشماریم، میتوانیم به مواردی چون عدم خوف، طمع در امور مادی، طمع نسبت به غیرخدا و مانند آنها اشاره کنیم. بهعنوان نمونه در قرآن، طمع ورزی در به چنگ آوردن ثروت و قدرت بیشتر که مستحق آن نیست، بهعنوان خصلتی ناپسند مورد سرزنش خداوند قرار گرفتهاست (مدثر، آیات ۱۲ تا ۱۵)؛ زیرا از نظر قرآن، قسمت هر کسی از قدرت و ثروت دنیوی بر اساس حکمت و مشیت الهی و مقدرات شخص است؛ بنابراین، طمع در بیشتر از آنچه استحقاق آن را ندارد، نوعی زیاده خواهی است که انسان را از حکمت و تقدیر الهی دور میسازد و حتی به هلاکت و نابودی میافکند. (همان)
از نظر قرآن برخی از مواردی که طمع نسبت به آن، طمع ناپسند دانسته شده عبارتند از:
۱. طمع نسبت به قدرت و ثروت: چنین امور دنیوی ارزش آن را ندارد که انسان نسبت به آن طمع ورزد و بخواهد خدا ثروت و قدرت او را بیشتر کند؛ زیرا چنین چیزهایی نه تنها موجب نجات انسان از هلاکت ابدی نمیشود، بلکه بهعنوان ابزارهای آزمون الهی موجبات دردسر و مشکلات عدیدهای برای صاحبان قدرت و ثروت را فراهم میآورد. (مدثر، آیات ۱۲ تا ۱۵؛ تغابن، آیه ۱۵)
۲. طمع نسبت به کافران: خدا در قرآن بیان میکند طمع مؤمنان نسبت به کافرانی که عاقلانه و عالمانه نسبت به حقایق موضعگیری منفی دارند، طمع خوبی نیست؛ زیرا آنان نه تنها شرایط برای استحقاق ایمان را ندارند، بلکه موانعی را ایجاد میکنند. (بقره، آیه ۷۵)
۳. طمع نسبت به تحریفگران: همچنین طمع نسبت به تحریفگران عالم و عاقلی که حقایق را پس از درک و فهم نادیده میگیرند و ضد آن عمل و رفتار میکنند، صلاحیت آن را ندارند تا اهل ایمان باشند؛ بنابراین، طمع مؤمنان نسبت به این افراد نیز طمعی خوب نیست. (همان)
۴. طمع معاندین: طمع افراد ثروتمند و قدرتمندی چون ولید بن مغیره که علیه آیات الهی عناد میورزند و طمع دارند که به سبب موقعیت اجتماعی و ثروت و منزلت در دنیا، صعود و رشدی معنوی داشته و به بهشت در آیند، طمع ناپسند و بدی است؛ زیرا آنان همان طوری که استحقاق چنین چیزی را ندارند، بلکه با عناد خویش موانعی را نیز ایجاد میکنند که حتی رحمت عام الهی نیز نمیتواند آنان را نجات بخشد و از دوزخ بیرون آورد. (مدثر، آیات ۱۱ تا ۱۵)
۵. طمع به زنان: برخی از مردم به قدرت و ثروت دنیوی طمع دارند و برخی دیگر نسبت به زنان و شهوت جنسی با آنان طمع دارند. این افراد به سبب بیماردلی تحت تأثیرصدای نازک و عشوه آمیز زنان قرار گرفته و خواهان ارضای شهوت جنسی از طریقهای نامشروع چون زنا میشوند. (احزاب، آیه ۳۲)
طمع ناپسند و زشت از نظر روایات
امامهادی (ع) میفرماید: الْطَّمَعُ سَجِیَّهٌ سَیِّئَهٌ؛ طمع، اخلاق ناپسندی است. (بحار الأنوار، ۷۵، ۳۶۸، باب ۲۸، حدیث ۳) شکی نیست که مراد از این طمع همان طمع ناپسند نسبت به امور دنیوی و از غیرخدا است.
پیامبر اسلام (ص) دربارهٔ تأثیرات منفی چنین طمع کاری میفرماید: الْطَّمَعُ یُذْهِبُ الْحِکْمَهً مِنْ قُلُوبِ الْعُلَماءِ؛ طمع، حکمت را از دل دانشمندان میزداید. (کنزالعمال، شماره حدیث ۷۵۷۶)
امام امیرمؤمنان به انسان هشدار میدهد که طمع به عقل و عاقلان زیان میرساند. ایشان میفرماید: «عِنْدَ غُرُورِ الاْطْماعِ وَالاْمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَتَخْتَبِرُ ألْبابُ الرِّجالِ؛ به هنگام فریب طمعها و آرزوها، عقول جاهلان گرفتار میشود و عقل مردان بزرگ در آزمون قرار میگیرد». (غررالحکم، ۶۲۲۲)
از نظر امیرمومنان علی (ع)، طمع ناپسند، ورع که برترین سطح از تقوای الهی است را تحت تأثیر منفی خود قرار میدهد و تأثیرات مثبت ورع را میکاهد: قَلیلُ الطَّمَعِ یُفْسِدُ کَثیرَ الْوَرَعِ؛ طمع اندک، ورع بسیار را فاسد میکند. (غررالحکم، ص ۲۹۷، حدیث ۶۷۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۷۱، باب ۶۷، حدیث ۱۳۵۴۱)
شکی نیست که وقتی انسان طمع میورزد ورع را از دست میدهد و این گونه است که حکمت نیز از دست میورد؛ زیرا حکمت همان چیزی است که انسان را به حقایق میرساند و افکار و رفتار متعالی را در سطح اکرام و ایثار بروز میدهد.
آن حضرت (ع) همچنین میفرماید: ما هَدَمَ الدّینَ مِثْلُ الْبِدَعِ وَلا افْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعِ؛ چیزی همانند بدعت خرابکننده دین و صفتی چون طمع، فاسدکننده انسان نیست. (کنز الفوائد، ج ۱، ص ۳۵۰؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۹۱، باب ۱۶، حدیث ۹۸)
البته چنانکه گفته شد، طمع ناپسند آن است که انسان به غیر خدا طمع ورزد و چشم به دست غیر خدا داشته باشد، وگرنه مؤمنان بویژه خطاکاران همواره طمع دارند که خدا آنان را بیامرزد و به بهشت داخل سازد. از همین رو امام صادق (ع) فرمود: انْ ارَدْتَ انْ تَقَرَّ عَیْنُکَ وَتَنالَ خَیْرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَهً فَاقْطَعِ الطَمَّعَ عَمّا فی ایْدیِ النّاسِ؛ اگر میخواهی دیدهات روشن باشد و به خیر دنیا و آخرت برسی طمع خود را نسبت به آنچه در اختیار مردم است قطع کن. (بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۱۶۸، باب ۱۲۹، حدیث۳)
اصولاً کسانی که بدون استحقاق، طمع بهشت دارند و تنها مثلاً به امید محبت امامان (ع) میخواهند به بهشت برسند، در دام فتنهای به نام طمع میافتند. این گونه است که نه تنها شرایط را برای امری فراهم نمیآورند، بلکه موانعی را نیز ایجاد میکنند. پس اگر شخص مستحق چیزی نیست، نمیبایست موانعی را نیز ایجاد کند. به نظر میرسد کسانی که گرفتار طمع میشوند، گرفتار این عقیده باطل نیز میشوند و موانع را برنمیدارند. از همین رو رسول خدا فرمود: ایّاکُمْ وَاسْتِشْعارَ الطَّمَعِ فَانَّهُ یَشُوبُ الْقَلْبَ شِدَّهً الْحِرْصِ وَیَخْتِمُ عَلیَ الْقُلُوبِ بِطابِعِ حُبِّ الدُّنْیا، وَهُوَ مِفْتاحُ کُلِّ سَیِّئَهً وَرَأْسُ کُلِّ خَطیئَهً وَسَبَبُ احْباطِ کُلِّ حَسَنَهً؛ شما را از افتادن در بند طمع هشدار میدهم که قلب را به حرص شدید آلوده میکند و مُهر عشق به دنیا را به قلب میزند، طمع کلید هر گناهی است و ریشه هر اشتباهی است و از بین برنده هر عمل خوبی است. (أعلامالدین، ص ۳۳۹، الرابع والعشرون؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۰، ۲۷، باب ۲، حدیث ۴۰)
طمع، زمانی خوب است که انسان دستکم عملی برای ایجاد استحقاق خویش انجام دهد، حتی اگر این عمل با دعا و شفاعتخواهی یا تنها با خوف همراه باشد، ولی اگر مردم برخلاف این آموزههای وحیانی طمع به اموری داشته باشند که نه عملی برای استحقاق آن انجام میدهند و نه خوف با طمع خویش همراه میکنند و نه دعایی در دنیا برای کسب آن دارند، چنین طمعی ناپسند است؛ چنانکه در حدیث قدسی آمده که خدا میفرماید: «ما اقَلَّ حَیاءَ مَنْ یَطْمَعُ فی جَنَّتی بِغَیْرِ عَمَلٍ؛ چه کم حیا است آن کسی که بدون عمل، طمع در بهشت من دارد؟ (تفسیرالثعلبی، ج ۳، ص ۱۷۰)
از نظر آموزههای اسلامی، طمع بدون خوف میتواند انسان را از حریت و آزادگی حقیقی به درآورد و در قید و زندانی افکند که بیرون آمدن از آن دشوار یا محال است. امام علی (ع) میفرماید: مَنْ ارادَ انْ یَعیشَ حُرّاً ایّامَ حَیاتِهِ فَلا یُسْکِنِ الطَّمَعَ قَلْبَهُ؛ هر کس بخواهد تمام دوره زندگیاش آزاد زندگی کند، طمع را در قلب جای ندهد. (مجموعة ورام، ج ۱، ص ۴۹، بابالطمع)
از همین رو آن حضرت (ع) در جایی دیگر نسبت به این نوع طمع که بدون خوف از خدا است، هشدار میدهد و میفرماید: ثَمَرَهً الطَّمَعِ ذُلُّ الدُّنْیا وشِقاءُ الْآخِرَهً؛ میوه طمع، ذلت دنیا و بدبختی آخرت است. (غررالحکم، ص ۲۹۸، حدیث ۶۷۲۴)
انسانی که گرفتار طمع ناپسند است، افسار خویش را به دست چیزی سپردهاست که او را به هر جایی میکشاند و پیشوای او در کارهایی میشود که عاقبت خوبی برایش رقم نمیزند. امام باقر (ع) فرمود: بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ؛ چه بد بندهای است بندهای که رهبریاش به دست طمع باشد. (الکافی، ج ۲، ص ۳۲۰، بابالطمع، حدیث ۲؛ وسائلالشیعهً، ج ۱۶، ص ۲۴، باب ۶۷، حدیث ۲۰۸۶۵)
کد مطلب: 95602
آدرس مطلب: http://www.payam-aftab.com/fa/doc/news/95602/طمع-خوب-یا-بد