سنتها، قوانینی هستند که تبدیل و تحویلی در آنها راه نمییابد. از این رو، قوانین ثابت و لایتغیر بر جان، جامعه و جهان است که با تغییر شرایط و اوضاع، تغییری نمییابد؛ و همانند اصول حاکم، باقی و پابرجا است. با نگاهی به آموزههای قرآن، میتوان مجموعهای از این سنتها و قوانین ثابت را یافت که نقش اساسی و تأثیرگذار در زندگی انسان دارد؛ بنابراین، شناخت این سنتها و قوانین الهی به ما کمک میکند تا تفسیری روشن از واقعیتها و حقایق جهان داشته و در زندگی خویش بر پایه آن، فلسفه و سبک زندگی را ساماندهی کنیم یا به تحلیل و تفسیر امور بپردازیم و تبیین روشنی از اوضاع داشته باشیم و توصیههای سازندهای را ارائه کنیم. نویسنده در این مطلب با مراجعه به تعالیم قرآن، بر آن است تا مصادیقی از این سنتهای الهی حاکم بر زندگی انسان را تبیین و معرفی کند.
***
ویژگی سنتهای الهی
سنّت به معنای طریقه (لسان العرب، ج ۶، ص ۳۹۹، «سنن») و عادت مستمرّ است. (مجمع البیان، ج ۵–۶، ص ۶۶۷) سنّت خدا، عادت خدا (همان، ج ۷–۸، ص ۶۴۵) و جریانی از فرمان، حکم و قضای او است. (التحقیق، ج ۵–۶، ص ۲۳۷، «سنَّ»)
سنتهای خدا، یا به اصطلاح قرآنی «سنّة اللّه» (احزاب، آیات ۳۸ و ۶۲؛ فتح، آیه ۲۳) که جمع آن، به شکل «سنن» در قرآن (نساء، آیه ۲۶) به کار رفتهاست، قوانین الهی حاکم بر هستی از جمله جان و جامعه و جهان است. برخی از این سنتهای الهی مختص انسان و جوامع بشری و برخی دیگر سنتهای حاکم بر هستی است.
سنتهای الهی، ثابت و لایتغیر هستند؛ از همین رو، تبدیل (فاطر، آیه ۴۳؛ احزاب، آیه ۶۲) یعنی جایگزین یا تحویل (فاطر، آیه ۴۳؛ اسراء، آیه ۷۷) یعنی حال به حالی شدن در آن راه ندارد و تحت تأثیر شرایط و اوضاع تغییر نمییابد، بلکه همچنان ثابت خواهد بود. (انعام، آیات ۱۱ و ۳۴؛ اعراف، آیه ۸۶؛ نحل، آیه ۳۶)
بنابراین، همان طوری که سنت الهی تبدیل نمیشود و به جای یک سنت، سنت دیگر جای آن را نمیگیرد، مثلاً پیروزی در سایه صبر و مقاومت، سنّت حتمی خداوند است که تبدیلی در آن را نمییابد (انعام، آیه ۳۴)، همچنین در سنتهای الهی تحویلی راه نمییابد؛ مثلاً اگر قومی مستحق عذاب الهی هستند، از آنان به قوم دیگری بر نمیگردد، بلکه همان قوم مستحق عذاب، گرفتار سنت عذاب خواهند شد؛ از همین رو خدا دربارهٔ مستکبران بصراحت فرماید:انگیزه این کارشان فقط استکبار و گردنکشی در روی زمین و نیرنگ زشت بود؛ و نیرنگ زشت جز دامن صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنت و سرنوشت شوم پیشینیان را انتظار میبرند؟! و هرگز برای سنت خدا تبدیل و جایگزین نخواهی یافت و هرگز برای سنت الهی تحویل را نخواهی یافت. (فاطر، آیه ۴۳؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۵۸)
از نظر قرآن، سنتهای الهی حاکمیت دارند و چیزی نمیتواند حتمیت و قطعیت آن را از میان بردارد یا مانعی بر سر راه تحقق و جریان آن باشد. (آل عمران، آیه ۱۳۷؛ انعام، آیه ۱۱؛ اعراف، آیه ۸۶؛ نحل، آیه ۳۶)
همین ویژگی عدم تبدیل و تحویل سنتهای الهی به ما کمک میکند تا همان طوری که آب و هوا را پیشبینی کنیم، بتوانیم به پیشبینی اوضاع و احوال اجتماعی بپردازیم و تحولات اجتماعی و کنشها و واکنشهای تاریخی را از پیش بدانیم و به چاره جویی بپردازیم و توصیههایی را برای آینده داشته باشیم. (آل عمران، آیه ۱۳۷؛ انعام، آیه ۱۱؛ اعراف، آیه ۸۶؛ نحل، آیه ۳۶)
بنابراین باید به این سنتهای الهی به عنوان قوانین حاکم بر هستی، شناخت، توجه و اهتمام داشته باشیم؛ زیرا عدم شناخت یا جهل یا عدم توجه به آنها میتواند شرایط زندگی ما در دنیا را سختتر کند (آل عمران، آیه ۱۳۷)؛ در حالی که با شناخت نسبت به این سنتها و توجه بدانها میتوانیم نه تنها به پیشبینی و توصیههای لازم برسیم، بلکه میتوانیم خود را از آثار بد و زشت حاکمیت برخی از سنتها در امان نگه داریم؛ زیرا وقتی علت و چرایی مثلاً عذاب یا مصیبتها را بدانیم میتوانیم نسبت به آن چاره جویی کنیم؛ چنانکه اگر بدانیم با توبه و استغفار میتوانیم مصیبتی را رفع کرده و برداریم یا حتی دفع کنیم، میتوان از آن سنت برای بهبود زندگی و آسانی اوضاع استفاده کنیم؛ چنانکه وقتی از سنت ابتلاء به شرور و خیرات آگاه باشیم، جزع و فزع نمیکنیم و با صبر و استقامت و توسل به درگاه خدا میتوانیم از این فتنهها و ابتلائات سربلند بیرون آییم.
خدا در قرآن میفرماید که شناخت سنتهای الهی از جمله سنت ابتلاء به سختی و ضرر و پایداری و استقامت در کنار رسولان الهی، میتواند موجب صبر شود یا شناخت سنت پیروزی مؤمنان در سایه استقامت، عاملی برای صبر و رفع اندوه خواهد بود. (بقره، آیه ۲۱۴؛ آل عمران، آیه ۱۷۶)
یکی از انگیزههای اقدام حضرت یوسف (ع) برای درخواست اعاده حیثیت، شناخت و توجه آن حضرت به سنت الهی خنثی سازی مکر خائنان در نقشههای باطل است؛ یعنی آن حضرت (ع) به سبب همین آگاهی به سنت الهی، دربارهٔ مکر خائنان، درخواست اعاده حیثیت میدهد؛ زیرا میداند که سنت الهی بر این قرار گرفتهاست که خائنان رسوا شوند (فاطر، آیه ۴۳) و نقشههای آنان ناکام ماند و مکر این افراد دامن خودشان را بگیرد (یوسف، آیات ۵۰ تا ۵۲)؛ چرا که سنّت تبدیل ناپذیر خداوند در میان بندگانش، ناکامی خائنان در نقشههای باطل خود، به فرجام نرسیدن خیانت آنان و رسوا شدن آنان در مکر خودشان است. (المیزان، ج ۱۱، ص ۱۹۷؛ فاطر، آیه ۴۳)
خدا همچنین میفرماید یکی از علل اصلی تکذیب رسولان و دروغگو دانستن ایشان از سوی مردمان، همین جهل و نادانی و ناآگاهی آنان نسبت به سنتهای الهی است؛ زیرا یکی از سنتهای الهی این است که پیامبرانش را از میان بشر انتخاب میکند؛ اما چون برخی از مردم نسبت به این سنت الهی جاهل و ناآگاه هستند، به تکذیب پیامبران از جنس بشر میپردازند و آنان را دروغگو میشمارند؛ زیرا نمیدانند که خدا پیامبرانش را از جنس انسان قرار دادهاست. (یوسف، آیه ۱۰۹) در حقیقت اگر افراد نسبت به این سنت ثابت الهی آگاهی داشتند، به تکذیب پیامبران از جنس انسان نمیپرداختند.
اهم سنتهای الهی
در آیات قرآن سنتهای بسیاری بیان شده تا مردم با شناخت آنها، سبک زندگی خودشان را ساماندهی کنند و مسائل زندگی خویش را رفع و رجوع کنند و پیشبینیهای علمی و قطعی نسبت به آینده عمل و رفتار خود یا جامعه داشته باشند. از جمله مهمترین سنتهای الهی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. سنت آسانی: از سنتهای مهم الهی، سنت آسانی است. این بدان معناست که خدا اصل را بر آسانی گذاشتهاست، هر چند که هر از گاهی عسر و سختی در زندگی پیش میآید، ولی اگر به هر سختی نگاه کنیم، از دو سو، با آسانی همراه است؛ یعنی پیش و پس هر سختی، آسانی است. (شرح، آیات ۵ و۶) این بدان معناست که انسان وقتی گرفتار سختی شد، نباید ناامید شود، زیرا بزودی سختی میرود و آسانی جایگزین میشود. بر اساس همین سنت الهی است که احکام و شرایع الهی به شکل آسان بیان شده تا مردم بتوانند به راحتی آنها را انجام دهند. در حقیقت دین، سهل و سمحه است و آسانی در ذات آن نهادینه شدهاست. (احزاب، آیه ۳۸) بر همین اساس است که خداوند بر اساس استطاعت شخصی و عمومی از مردم خواسته تا تکالیف را به جا آورند و هرگز تکلیفی نمیکند که بیرون از طاقت و توان باشد. (بقره، آیه ۲۸۶) همچنین در اوضاع و شرایطی که حرج آور باشد، اجازه میدهد تا تکلیف به جا آورده نشود (نور، آیه ۶۱؛ فتح، آیه ۱۷؛ توبه، آیه ۹۱)؛ چنانکه بر مریض حرجی نیست که مثلاً روزه نگیرد. (بقره، آیه ۱۸۴) خدا در قرآن میفرماید برای انسان راه پیشرفت و کمال یابی آسان شدهاست و این از سنتهای الهی است. (عبس، آیه۲۰)
۲. سنت اتمام حجت: خدا هر گاه بخواهد مردمی را عذاب کند، اتمام حجت میکند تا کسی مدعی این معنا نباشد که آگاهی و اطلاع نداشتهاست که اگر کاری را انجام دهد، گرفتار عذاب میشود. در آیات قرآن بارها این معنا تکرار شده که از سنّتهای خداوند، اتمام حجّت بر مردم با برهان و دلایل و معجزات روشن، قبل از کیفر آنان است، به طوری که کسی بیخبر و بدون اطلاع و آگاهی، عذاب نخواهد شد. پس اگر عذاب یا حتی نابودی و هلاکت اقوام مطرح باشد، زمانی است که حجت بر آنان تمام شده باشد. (انعام، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱؛ یونس، آیه ۱۳؛ اسراء، آیات ۱۵ و ۱۶؛ شعراء، آیه ۲۰۸؛ قصص، آیه ۵۹؛ الکشاف، ج ۳، ص ۴۲۴؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۶۲؛ ج ۲۰، ص ۳۳۷)
۳. سنت اجل: یکی از سنتهای حاکم بر هستی، سنت اجل است که برای دارندگان نفس مطرح است؛ از نظر قرآن، هر نفسی چشنده مرگ خواهد بود و هنگام اجل مسمی از دنیا خواهد رفت. پس این گونه نیست که کسی بتواند از مرگ برهد، بلکه در نهایت در هنگام اجل مسمی، با مرگ مواجه خواهد شد. سنت الهی بر این قرار گرفته که هنگام اجل بدون هیچ تقدم و تأخیری مرگ، شخص را دربر گیرد و آن را بچشد. (آل عمران، آیه ۱۴۵؛ نحل، آیه ۶۱؛ عنکبوت، آیه ۵۳؛ سباء، آیات ۲۹ و ۳۰؛ زمر، آیه ۴۲) بنابراین، هیچکسی نمیتواند امید به زندگی ابدی در دنیا داشته باشد و حتی اگر به همه اسباب و ابزار و وسایل توسل و تمسک جوید، از مرگ و اجل مسمیگریزی نخواهد داشت. باید توجه داشت سنت اجل موجب میشود تا شخص مؤمن یا کافر تا زمان اجل خویش در دنیا زندگی کند و بقای او تضمین شده باشد؛ بنابراین با آنکه کافران و گناهکاران و مجرمان مورد خشم الهی هستند، اما تا اجل مسمی زندگی آنان در دنیا استمرار مییابد. (فاطر، آیه ۴۵)
۴. سنت اجل امت: همان طوری که انسانها دارای اجل مسمی هستند که تأخیر و تقدیم در آن راه ندارد، همچنین امتها و اقوام دارای اجلی هستند که بقا و قدرت ایشان تا زمانی خواهد بود و سپس به پایان میرسد، بیآنکه تقدیم و تأخیری در آن راه یابد. (اعراف، آیه ۳۴؛ یونس، آیه ۴۹؛ حجر، آیات ۴ و ۵؛ شوری، آیه ۱۴) این بدان معناست که هیچ دولت و ملتی تا ابد باقی نمیماند، بلکه دولتها و ملتها جابهجا میشوند؛ و همان طوری که انسانها تولد و مرگی دارند، ملتها و دولتها نیز این گونه هستند.
۵. سنت اختیار: خدا انسان را دارای اراده آفریدهاست. هر چند اراده او در دایره سنتهای الهی محدودیت دارد و انسان در چارچوب حکمت و مشیت الهی دارای اختیارات و حق انتخابهایی است، ولی همین اختیار محدود که از آن به «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ الأَمْرَیْن یا منزله بین المنزلتین» یاد میشود (بحارالانوار، ج ۵، ص ۲ و ۸۴، باب اوّل و دوم از ابواب العدل) به انسان امکان میدهد تا با اراده و اختیار خویش کاری را انجام دهد یا ترک کند و بر اساس همین انتخاب است که ثواب یا عقاب میبیند. (بلد، آیه ۱۰؛ شمس، آیات ۷ تا ۱۰)
۶. سنت اختلاف: از آنجا که انسانها دارای اراده و اختیار و حق انتخاب هستند، با هم اختلاف خواهند داشت و این گونه نیست که همه یک شکل و یک گونه باشند و عمل کنند؛ یعنی همان طوری که اختلاف میان شب و روز است، همچنین میان انسانها نیز چنین اختلافاتی وجود دارد؛ زیرا از سنتهای الهی در میان مردم وجود اختلاف است؛ و اگر خدا مشیت میکرد این اختلاف وجود نمیداشت، ولی حکمت و مشیت الهی بر وجود اختلاف میان مردمان است. (بقره، آیه ۲۵۳؛ هود، آیه ۱۱۸؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۲۲) بنابراین، از اینکه بین مردم اختلاف است، نباید آن را از شرور دانست، بلکه خیری در آن است که باید انسان بدان توجه یابد و از آن بهره گیرد تا برای کمالات از آن سود برد.
۷. سنت امهال (مهلت دهی): از سنتهای مهم و اساسی الهی، سنت امهال است. به این معنا که به افراد و امتها مهلت میدهد تا بر اساس افکار، ارادهها و اختیارها، انتخابهای خودشان را داشته باشند؛ بنابراین، خدا افراد گناهکار را به سرعت مجازات نمیکند، بلکه فرصت میدهد تا ملکه و مقوم ذاتاشخاص شکل گیرد و خود را نشان دهد و جایی برای اما و اگر باقی نماند و حجت بر ایشان تمام شود. از این سنت به سنت املاء و امهال یاد میشود که مراد تأخیر در عقاب و مجازات تا «اجل» خود آن چیز است که خدا برای آن مقرر کردهاست. (آل عمران، آیه ۱۷۸؛ قلم، آیه ۴۵؛ طارق، آیه ۱۷؛ رعد، آیه ۳۲)
۸. سنت استدراج: استدراج از واژه درجه، بیانگر این معنا است که شخص درجه درجه به چیزی نزدیک میشود. از سنتهای الهی این است که گناهکاران با مکر الهی به نام استدراج مواجه میشوند؛ به این معنا که به آنان اجازه میدهد تا درجات زشت کاری و گناهکاری و جرم و جنایت را در مراحلی حتی نهایی بپیمایند. سپس در حالی که احساس امنیت میکنند، ناگهان خدا آنها را به عذابی سخت میگیرد. از نظر قرآن، مترفان و فاسقان و مانند آنها اکثراً گرفتار سنت استدراج هستند و این را خود نمیدانند. (اعراف، آیات ۱۸۲ و۱۸۳؛ قلم، آیات ۴۴ و ۴۵) علامه طباطبایی ذیل آیه ۹۵ سوره اعراف مینویسد که تبدیل «سیّئه» به «حسنه»، بر اساس سنّت استدراج است. (المیزان، ج ۸، ص ۱۹۵)
۹. سنت اضلال: هدایت ابتدایی و هدایت پاداشی خاص و نیز هدایتهای تکوینی و تشریعی برای بشر همواره وجود داشته و خواهد داشت. (روم، آیه ۳۰؛ بقره، آیات ۲ و ۳؛ طه، آیه ۵۰؛ شمس، آیات ۷ تا ۱۰) اما چیزی به نام اضلال ابتدایی وجود نداشته و نخواهد داشت؛ بلکه هر گاه سخن از اضلال الهی نسبت به کسی یا امتی است، مراد از آن اضلال کیفری است؛ یعنی از سنتهای الهی است که اگر کسی از هدایت تکوینی، فطری و ابتدایی بهره نگیرد، خدا او را با اضلال کیفر میدهد. از همین رو اعراضکنندگان از توبه را گرفتار اضلال کیفری میکند (رعد، آیه ۲۷)؛ زیرا آوردن «یهدی إلیه من اناب» به جای «یهدی الیه من یشاء» برای بیان این نکته است که مشیّت خدای متعال بر سنّت دائمی و نظام متقن همیشگی استوار است؛ بدین معنا که خداوند، هدایت توبهکنندگان و گمراهی اعراضکنندگان از توبه را میخواهد. (المیزان، ج ۱۱، صص ۳۵۲–۳۵۳) یا کسانی که در برابر اسلام شرح صدر نداشته و آن را با جان و دل نپذیرند گرفتار گمراهی میشوند. (انعام، آیات ۱۲۵ و ۱۲۶)
۱۰. سنت اغوا: از سنتهای الهی این است که شیطان بتواند مردمان را اغوا کرده و فریب دهد و به خود دعوت کند و بستری برای سلطه خویش فراهم آورد؛ اما سنت دیگری در این مورد حاکم است که شیطان نتواند این اغواگری را نسبت به معصومان داشته باشد. (حجر، آیات ۳۹ و ۴۰)
۱۱. سنت آزمون و بلاء: از دیگر سنتهای الهی که بسیار مهم و اساسی است، سنت آزمون و بلاهای الهی است که همگان بدان آزموده و امتحان میشوند تا خوب و بد از هم جدا شوند و سره از ناسره باز شناخته شود، و ظرفیتهای انسانی نمودار شده و توان و استعدادها شکوفا شده و رشد و تکامل برای فرد و جامعه ایجاد گردد. فتنهها و بلایا در قالبهای خیر و شر و نعمت و نقمت بر انسان و اجتماع وارد میشود و انسان میبایست با توجه به این سنتها واکنش مناسب نشان داده و با صبر و استقامت به دور از جزع و فزع از مشکلات به توفیق الهی سربلند بیرون آید. (بقره، آیات ۱۵۵ و ۱۵۶ و ۲۱۴؛ عنکبوت، آیات ۲ و ۳؛ آلعمران، آیات ۱۷۹ و ۱۸۶؛ مائده، آیه ۴۸؛ محمد، آیه ۳۱؛ انبیاء، آیه ۳۵)
۱۲. سنت پیروزی حق: از سنتهای مهم الهی که بهعنوان فلسفه تاریخ و پایان تاریخ باید از آن یاد کرد، سنت پیروزی حق بر باطل و سلطه بیچون و چرا و هیمنه اسلام و صالحان مصلح بر جهان است. (انفال، آیه ۸؛ انعام، آیه ۳۴؛ یونس، آیه ۸۲؛ انبیاء، آیه ۱۸؛ فتح، آیات ۲۲ و ۲۳؛ انبیاء، آیه ۱۰۵) بر این اساس پیامبران و مؤمنان بر کافران و مشرکان غلبه کرده و پیروز نهایی میدان جهاد خواهند بود و اسلام جهانی میشود و حاکمیت جهانی پیدا میکند هر چند که کافران و مشرکان را ناخوش آید. این پیروزی نهایی در سایه صبر و استقامت امت حزبالله و قوامین بالقسط شهداءلله به دست میآید. (همان)
۱۳. سنت تحول: از سنتهای الهی تحول در زندگی است؛ بنابراین، تحوّل امور و حوادث و آسانی بعد از سختی و گرفتاری، از سنّتهای خدا است (شرح، آیات ۵ و ۶)؛ زیرا آوردن آسانی در پی سختیها، از سنّتهای خدا در نظام هستی است و شاید مراد از سنّت، سنّت تحوّل حوادث و تغییر احوال و عدم دوام آنها باشد. (المیزان، ج ۲۰، ص ۳۱۵–۳۱۶)
۱۴. سنت تداول حکومتها: از سنتهای اجتماعی میتوان به سنت تغییر در دولتها و تداول (دست به دست شدن) آنها یاد کرد. (آلعمران، آیه ۱۴۰)؛ زیرا «دول» ، انتقال پیدا کردن با حصول تحوّل در کیفیت یا حالت است. (التحقیق، ج۳، ص۲۸۱، «د و ل») مداوله و تداول از باب مفاعله و تفاعل که بر استمرار و تکرار دلالت میکنند، به معنای دست به دست گرداندن است. شکست و پیروزی ملتها و دولتها را نیز میبایست در سایه همین سنت تحلیل و تبیین کرد. (آلعمران، آیه ۱۰۴)
۱۵. سنت گردش ثروت: از سنتهای اقتصادی و اجتماعی میتوان به سنت تداول ثروت اشاره کرد که بر اساس آن مال و ثروت هرگز در دست گروهی نمیماند. (حشر، آیه ۷) البته خدا سیاستهای تشریعی را همچون فیء و انفال و زکات و خمس را بیان کرده تا از گردش ثروت تنها در دست یک قشر جلوگیری کند و اجازه ندهد تنها اغنیاء ثروت را دست به دست کنند، بلکه بهگونهای شود که ثروت در تمام قشرها و طبقات جامعه در حال گردش باشد. (همان؛ انفال، آیات ۱ و ۴۲)
۱۶. سنت تغییر: تغییر در نفوس و اجتماع، امکانپذیر است؛ به این معنا که اگر تبدیل و تحویل در نفوس انسانی شدنی نیست؛ اما تغییر مثبت و منفی شدنی است. از نظر قرآن، تغییرات اجتماعی در گرو تغییرات در نفوس جمعی امتها است؛ یعنی اگر نفوس افراد یک اجتماع و امت، تغییرات مثبت را به خود ببیند، آن اجتماع نیز از برکات آن بهرهمند میشود و حتی نقمتها به نعمتها تبدیل میشود؛ در مقابل، اگر تغییر نفوس منفی باشد، نعمتها از دست میرود. (رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳؛ اعراف، آیه ۹۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۰۱)
۱۷. سنت حاکمیت ستمگران: از سنتهای الهی این است که ستمگران بر مردمان ستمپیشه مسلط شوند؛ یعنی اگر مردمی ستمپیشه باشند، ستمگرانی بر آنان مسلط میشوند که بیشترین ستم را در حق آنان روا میدارند؛ این سنت در حقیقت نوعی کیفر نسبت به ستمپیشگانی است که به یکدیگر رحم نمیکنند. (انعام، آیه ۱۲۹)
۱۸. سنت تقابل حق و باطل: همواره حق و باطل در خصومت و تقابل با هم هستند. از همین رو کارزار میان پیامبران اهل حق با شیاطین جنی و انسی وجود دارد و برای هر پیامبری دشمنی از جن و انس است. (انعام، آیه ۱۱۲)
۱۹. سنت دفاع از حق: خدا در قرآن دفاع از مؤمنان و اهل حق و حقیقت را وظیفه خویش دانسته و از آن بهعنوان یک سنت اجتماعی یاد کردهاست. البته از آیات قرآن به دست میآید که این دفاع بهطور مستقیم و با امدادهای غیبی و در بیشتر موارد از طریق مؤمنان است؛ هر چند که همه هستی حتی شیطان نیز لشکر الهی است و بیرون از سلطه مقتدرانه خدا قرار نمیگیرد. به هر حال، دفاع خداپرستان مؤمن در برابر تجاوز و ظلم کافران، در راستای سنّت خدا مبنی بر مفسدان، به وسیله عابدان موحد از جمله مهمترین سنتهای الهی است. (بقره، آیات ۲۴۹ و ۲۵۱؛ حج، آیات ۳۸ تا ۴۰)
۲۰. سنت مطابقت اسلام با فطرت: هر موجود از هدایتی فطری و تکوینی برخوردار است. (طه، آیه ۵۰) از نظر قرآن، از سنتهای الهی این است که اسلام را مطابق فطرت و هدایت تکوینی فطری قرار دادهاست. (روم، آیه ۳۰) باید توجه داشت که دین توحید و اسلام، چیزی جز سنت زندگی و راه سعادت نیست که پیمودن آن ندای فطرت هر آدمی است. (المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۸)
۲۱. سنت رسالت: از سنتهای الهی برای انس و جن این است که رسولانی برای آنان برای هدایت تشریعی میفرستد تا در دنیا در مسیر هدایت فطری و تکوینی گام بردارند. (بقره، آیه ۳۸) بر اساس این سنت الهی، پیامبران از جنس بشر خواهند بود که خلیفه خدا در زمین هستند. این افراد قدرت غیبی مستقلی ندارند، بلکه علوم ایشان به وسیله وحی و به اذن الهی و در طول علم الهی قرار دارد. (رعد، آیات ۳۰ و ۳۸؛ یوسف، آیه ۱۰۹؛ نحل، آیه ۴۳؛ انبیاء، آیه ۷؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۴ و ۲۷۸ و ۳۵۸؛ ج ۱۲، ص ۲۴۲؛ ج ۱۷، ص ۳۷)
۲۲. سنت اعتدال در رزق: اعتدال در رزق و روزی انسان از دیگر سنتهای الهی حاکم بر جهان است (اسراء، آیه ۳۰؛ شوری، آیه ۸۴)؛ زیرا سنت جاری خداوند این است که برای هر کسی بخواهد روزی را توسعه میدهد و برای هر کسی بخواهد تنگ میکند، اما به سبب رعایت مصلحت بندگان، نه به روزی تمام آنان توسعه کامل میدهد و نه منع کامل میکند. (المیزان، ج ۱۳، ص ۸۴)
۲۳. سنت عذاب استیصال: از سنتهای الهی این است که امتهایی که به فسادگری، تحریفگری، تبدیل دین خدا، ظلم و ستم، فسق و فجور، خوشگذرانی و اتراف، اسراف و مانند آنها میپردازند، پس از اتمام حجت، گرفتار سنت کیفر در دنیا شده و با عذاب استیصال، اصل و ریشه آنان کنده و خشکانیده شود. (بقره، آیه ۲۱۱؛ احزاب، آیات ۶۱ و۶۲؛ شوری، آیه ۱۴؛ اسراء، آیه ۵۸؛ انعام، آیات ۱۳۰ و ۱۳۱)
۲۴. سنت احقاق حق و ابطال باطل: از دیگر سنتهای الهی حاکم بر هستی، سنت احقاق حق و ابطال باطل است؛ به این معنا که در نهایت، این حق است که تحقق مییابد و باطل از میان میرود و جایی برایش نیست. (انفال، آیه ۸؛ یونس، آیه۸۱؛ رعد، آیه ۱۷؛ انبیاء، آیه ۱۸؛ المیزان، ج ۱۰، ص۱۱۰؛ ج ۱۸، ص۵۰)
۲۵. سنت نجات مؤمنان و مصلحان: از سنتهای الهی این است که مؤمنان را از غم و حزن به دنبال ذکرالله و نیایش به درگاه خدا (انبیاء، آیه ۱۰۸) و از عذاب استیصال نجات میدهد (یونس، آیه ۱۰۳؛ روم، آیه ۴۷؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۲۰۰) خدا در جایی دیگر میفرماید که ما ظالمان و مفسدان را هلاک میکنیم، اما مصلحان را نجات میدهیم و از هلاکت دور میداریم. (هود، آیه ۱۱۷)
۲۶. سنت ازدیاد و کاهش نعمت: از نظر قرآن، شکر نعمت موجب ازدیاد نعمت و افزایش آن و کفران و ناسپاسی موجب کاهش بلکه تغییر نعمت به نقمت میشود. (نحل، آیه ۱۱۲؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۶۳)
۲۷. سنت هدایت ربوبی: خدا در قرآن میفرماید که خدای خالق در مقام حکیم به ربوبیت میپردازد و بر آن است تا همه موجودات به کمالات بایسته و شایسته خویش تحت پروردگاری خدا برسند؛ بنابراین، هدایت تکوینی وفطری از مظاهر ربوبیت و سنت الهی است. پس خدا راه را نشان میدهد و این انسان است که خود کفر و کفران یا شکر و ایمان را انتخاب میکند. (انسان، آیه ۳) در همین رابطه سنت الهی بر این است تا هدایت انسانها به شکل مستمری ادامه یابد (توبه، آیه ۱۱۵)؛ زیرا استمرار نعمت و هدایت بر بنده از سنت خدا است، مگر اینکه خود بنده با ناسپاسی و تجاوز، موجب سلب نعمت و هدایت خویش شود. (المیزان، ج ۹، ص ۳۹۸) خدا در جایی دیگر نیز میفرماید که سپردن هدایت صاحبان عقل از سوی خدا به شیاطین، مغایر با سنّت هدایت عامه الهی است، بنابراین هرگز دست از هدایت تشریعی بندگان برنمیدارد و هدایتهای پرورشی خویش را در قالبهای گوناگون ادامه میدهد. (کهف، آیات ۵۰ و ۵۱) به هر حال از سنتهای الهی این است که امتها را از هدایتگران و انذارکنندگان الهی بهرهمند میسازد (رعد، آیه ۷؛ فاطر، آیه ۲۴؛ زخرف، آیات ۵ و ۶) و به مردمان برای پذیرش اسلام، شرح صدر میدهد. (انعام، آیات ۱۲۵ و ۱۲۶)
۲۸.سنت مجازات کافران: از سنتهای الهی میتوان به مجازات کافران در همین دنیا بهاشکال گوناگون اشاره کرد. بر اساس سنتهای الهی کافران ظالم از هدایت و مغفرت الهی محروم بوده (نساء، آیه ۱۶۸؛ آل عمران، آیه ۸۶) و ظالم را بر ظالمان مسلط میکند تا اینگونه در همین دنیا به شکلی تنبیه و مجازات ابتدایی را تجربه کنند. (انعام، آیه ۱۲۹) البته از آنجا که کافران برای سلطه خویش هر گونه مکری را در پیش میگیرند، خدا مکرشان را به خودشان بازمیگرداند و آن را سست و بیتاثیر میگذارد. (انفال، آیه ۱۸؛ فاطر، آیه ۴۳)
۲۹. حاکمیت مستضعفان و صالحان: از نظر قرآن، مستکبران بر اساس سنت الهی نابود شده و صالحان و مستضعفان بر جهان حاکمیت مییابند. (اعراف، آیه ۱۳۷؛ قصص، آیات ۴ و ۵؛ انبیاء، آیه ۵)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از سنتها و قوانین ثابت الهی حاکم بر هستی و جوامع است و ذکر همه سنتهای الهی نیاز به پژوهشی تفصیلی و فرصت بیشتر دارد.