چین به عنوان یکی از کشورهای فوق صنعتی جهان در جامعه ملل دارای پرستیژ و اقتدار جهانی است، این کشور در کنار چهار کشور قدرت اتمی جهان در سازمان ملل متحد از حق «وتو» برخوردار است، چین در مناسبات بینالمللی اش با دیگر کشورهای جهان از نیک نامی برخوردار است، این کشور در طول مناسبات و حضور سیاسی اش در افغانستان و جهان به اتهام حمایت از تروریزم بدنام نگردیدهاست. با این حال یک رسانه هندی گزارش داده که ریاست امنیت ملی افغانستان ۱۰ شهروند چین را در ساحه شیرپور و کارته چهار شهر کابل با مقداری مواد انفجاری، جنگافزار و ماده بیهوشی بازداشت کردهاست.
روزنامه «اُ. پی ایندیا» در گزارشی نوشت که اشرفغنی به امرالله صالح دستور داده تا سرپرستی تحقیقات از این افراد را بر عهده داشته باشد. گفته شده که صالح در دیدار با وانگ یو؛ فرستاده چین در کابل گفتهاست: «اگر پکن ضمن عذرخواهی رسمی بپذیرد که با این اقدام هنجارهای بینالمللی را نقض کرده دولت افغانستان میتواند جاسوسان چینی را مورد عفو قرار دهد؛ اما در غیر این صورت، دولت افغانستان تحقیقات علیه ۱۰ جاسوس چینی را ادامه خواهد داد».
همزمان با حاکمیت ۲۰ سالهٔ دموکراسی در افغانستان، هیچگاه از فعالیت ضد امنیتی چین در افغانستان به صورت رسمی و مستند گزارش نشدهاست، این کشور سابقه روابط نیک و حسنه را با افغانستان در کارنامه اش داشتهاست، چین در بازسازی افغانستان نیز سهم قابل توجه داشتهاست، کشاکش دیپلماتیک میان دو کشور افغانستان و چین وجود نداشتهاست، صرفاً در بعضی موارد که مسلمانان اویغور چین توسط دولت این کشور بنا به مشکلات داخلی مورد توبیخ و مؤاخذه قرار گرفتهاند.
بعضی از کتلههای سیاسی اسلامگرای افغان، بر علیه آنچه که سیاست خصمانه دولت چین علیه اویغورها خوانده میشود اقدام به تظاهرات و اعتراضات مدنی نمودهاند، اویغورها از مسلمانان تحت تابعیت چین است که بعضاً در افغانستان و سائر کشورهای اسلامی فعالیت مسلحانه علیه دولت رسمی دارند، حضور اویغورهای چین در صفوف طالبان و بعضی گروههای تروریستی داخل افغانستان برای دولت و کشور مشکلاتی ایجاد کردهاست.
ماشین جنگی تروریستهای اویغوری هماکنون در ولایات شمالی و جنوبی کشور بر علیه دولت افغانستان فعال است، آنان از منظر ایدئولوژی و باورهای دینی با سائر گروههای افراطی هم فکر اند، درست به همین اساس است که مرزها را درنوردیده است و جهت تحقق «ایدهٔ جهاد» خود را در کنار همفکران شان به افغانستان رسانیدهاند. اینکه احتمالاً دولت چین از هموطنان تروریست اویغوری اش در دیگر کشورها همچون افغانستان حمایت میکند قابل تأمل است.
پیش از این «دیانای ایندیا» اعلام کرده بود که این افراد برای ردیابی و نظارت بر اویغورهای فراری به دولت چین گزارش میدادند، این رسانه هندی همچنین نوشته بود که سازمان استخبارات پاکستان رابط جاسوسهای چینی با برخی شبکهها از جمله حقانی بود.
این نخستین بار است که شهروندان چین به اتهام جاسوسی و انجام مأموریتهای خرابکارانه در افغانستان، دستگیر میشوند، اگر دولت چین در محاسبهٔ استراتژیک اقتصادی شان دست به دامن اویغورها جهت تأمین منافع خود گردیده باشد بیانگر حمایت علنی این کشور از فعالیتهای تروریستی میباشد.
چین در انتقال انرژی گاز از خاک افغانستان و پاکستان منافع قابل توجهی عاید میگردد. بارها گروههای تروریستی در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان به عنوان تهدید علیه خطوط انتقال گاز شمرده شدهاست که منفعت اقتصادی چین در آن نهفتهاست. احتمال اینکه کشور چین جهت تأمین منافع اش از مجرای اویغورها در مهار سائر گروههای تروریستی اقدام به رفع خطر نموده باشد قابل تصور است؛ زیرا اولویت منافع اقتصادی برای کشور چین از هر مورد فرعی دیگر حایز اهمیت است. بنا بر این رویداد کنونی با وجود برخورد آسانگیرانه دولت کابل با این افراد، از نظر خطراتی که برای امنیت ملی افغانستان ایجاد میکند، بسیار تهدیدآمیز و تکان دهنده است.
در هیچ کشور دیگری در برابر دستگیری ۱۰ شهروند خارجی به اتهام جاسوسی و حمل سلاح و دیگر مواد ممنوعه تا این اندازه سهل انگارانه برخورد نمیشود که با یک عذرخواهی ساده، رها شوند و پرونده شان بسته شود، از جانب دیگر چین در جبهه مخالف آمریکا قرار دارد و در سالهای اخیر، تقابل دو قدرت برتر بینالمللی در عرصههای گوناگون، ابعاد تازه و بیسابقه ای پیدا کردهاست.
حضور سازمان جاسوسی چین در کشور برعلاوه مهار منافع اقتصادی از این مجرا نیز قابل تصور است که با توجه به حضور سنگین نظامی، سیاسی و استخباراتی آمریکا و هم پیمانانش در افغانستان، بعید نیست که یکی از مهمترین مأموریتهای جاسوسان چینی در کابل، ضربه زدن به رقبای آن کشور یعنی آمریکا و متحدانش باشد، بر این اساس، نباید از کنار این پرونده تنها با یک عذرخواهی ساده گذشت و به ابعاد پیچیده و عمیقاً خطرناک این رویداد، بیتوجه بود.
عامل دیگری که چین با حضور جاسوسانش پیگیر است ارتباط نزدیک و استراتژیک پکن با اسلامآباد است. چین از متحدان راهبردی پاکستان محسوب میشود؛ کشوری که پاکستان را مسلح به تسلیحات کشتار جمعی کردهاست. پاکستان هم رقیب دیرینهٔ افغانستان است و از نیروهای ضد دولتی و تروریستی برای براندازی دولت کابل، بی چون و چرا حمایت میکند؛ بنابراین باید این بخش از گزارش رسانه هندی نیز مورد توجه قرار بگیرد که یکی از مأموریتهای جاسوسان چین در کابل، برقراری ارتباط و احتمالاً حمایت از شبکه تروریستی حقانی از طریق سازمان جاسوسی پاکستان بودهاست، این ادعا اگر اثبات شود، مهمترین بخش از مأموریت خطرناک جاسوسهای چینی در کابل است. آنها با مجموعه ای از سلاح و مهمات و ماده بی هوشی دستگیر شدهاند؛ بنابراین، مدارک و مستندات کافی برای اثبات جرایم ضد امنیتی شان در دسترس است و در صورتی که کابل، اقتدار، استقلال و اراده لازم برای پیگیری مسئولانه این پرونده را داشته باشد، احتمالاً اثبات و احراز جرایم فاجعه بار این افراد و رویکرد کلی دولت چین در قبال تحولات افغانستان و منطقه دشوار نخواهد بود.
شبکه حقانی، بازوی نظامی گروه طالبان است و از دهها سال پیش به عنوان نیروی نیابتی پاکستان در افغانستان عمل میکند. این شبکه مخوف تروریستی در عین حال، مسئول اصلی بسیاری از بمبگذاریها، ترورهای هدفمند، عملیات انتحاری، ماین گذاریهای مقناطیسی و حملات سنگین تهاجمی در شهرهای بزرگ به ویژه کابل دانسته میشود؛ رویدادهایی که طراحی و برنامهریزی آن تنها از عهده تروریستهای آماتور طالبان و شبکه حقانی برنمی آید و باید شبکههای جاسوسی کشورهای قدرتمندی مانند چین، پاکستان و… هم در عقب این سناریوی خونین قرار داشته باشند.
افزون بر این، چین رقیب هند؛ دیگر غول اقتصادی و کشور پرجمعیت آسیا و جهان است و دو قدرت متخاصم، امسال چند بار به دلیل اختلافهای ارضی و مرزی در آستانه جنگی تمام عیار قرار گرفتند. ضمن آنکه هند با پاکستان نیز تنشهای مشابهی دارد، این در حالی است که هند متحد استراتژیک افغانستان و افغانستان با پاکستان، رقیب است؛ بنابراین، بعید نیست که جاسوسهای چینی برای یک پروژه خرابکارانه مشترک پاکستان – چین با تروریستهایی مانند شبکه حقانی و سازمان آی اس آی علیه هند و افغانستان، وارد کابل شده باشند.
شناسایی، ردگیری، پیگرد و گزارش سرنوشت ناراضیان اویغور هم از دیگر مأموریتهای این مجموعه عنوان شدهاست؛ چیزی که با توجه به فعالیت عناصر مسلح چینی در قالب تشکیلات تروریستی تحت حمایت طالبان و جنبش ترکستان شرقی (اسلامی) در کوهپایههای مناطق شمال شرق افغانستان، بی جهت نیست؛ اما حضور یک مجموعه جاسوس با مقادیری مواد انفجاری و سلاح و ماده بی هوش کننده آنهم در پایتخت یک کشور مستقل، نقض آشکار حاکمیت ملی و تهدیدی جدی و مستقیم علیه امنیت ملی افغانستان محسوب میشود و با یک عذرخواهی نمیتوان این پرونده را مختومه اعلام کرد؛ مگر آنکه دولت همانند موارد مشابه در برابر دخالتهای پیدا و پنهان دیگر کشورها در این مورد خاص نیز نشان دهد که نه توان صیانت از امنیت ملی کشور را دارد و نه اراده آن را.
با این حال تشدید حملات خونبار تروریستی اخیر که تقریباً هر روز شاهد خلق فاجعه هستیم نمیتواند بی ارتباط به جاسوس بازیهای این چنینی باشد، دولت باید قضیه را جدی گرفته و از پس معرکه، جنایتهای اخیری که روزانه جان دهها هموطن را میگیرد رو سازد، تسامح و کمکاری در چنین مسائل، دولت را تضعیف میسازد.