اشاره: با تبریک زادروز خجستهٔ پیامبر بزرگوار الهی، حضرت عیسی بن مریم (ع)، بخشهایی از مواعظ آن بزرگوار را که در موارد مختلفی فرمودهاند، به نقل از انجیلهای رسمی مرور میکنیم.
وقتی عیسی جمعیت زیادی را دید، به بالای کوهی رفت و در آنجا نشست و شاگردانش به نزد او آمدند و او به آنان چنین تعلیم داد:
خوشا به حال کسانی که از فقر روحی خود آگاهند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشا به حال ماتمزدگان؛ زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. خوشا به حال فروتنان؛ زیرا ایشان مالک جهان خواهند شد. خوشا به حال کسانی که گرسنه و تشنهٔ نیکی مطلق هستند؛ زیرا ایشان سیر خواهند شد. خوشا به حال رحمکنندگان؛ زیرا ایشان رحمت خواهند دید. خوشا به حال پاکدلان؛ زیرا ایشان خدا را خواهند دید. خوشا به حال کسانی که در راه نیکی جفا میبینند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (متی۵: ۱–۱۰) اما وای به حال شما ثروتمندان! شما ایام کامرانی خود را پشت سر گذاشتهاید. وای به حال شما که اکنون سیر هستید! گرسنگی خواهید کشید. وای به حال شما که اکنون میخندید! ماتم خواهید گرفت و اشک خواهید ریخت. وای به حال شما، وقتی همه از شما تعریف میکنند! (لوقا۶: ۲۴–۲۶).
شنیدهاید که گفته شده: «زنا مکن»؛ اما من به شما میگویم: هر گاه مردی از روی شهوت به زنی نگاه کند، در دل خود با او زنا کردهاست! پس اگر چشم راست تو باعث گمراهیات میشود، آن را بیرون بیاور و دور بینداز؛ زیرا بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینکه با تمام بدن به جهنم افکنده شوی. اگر دست راستت تو را گمراه میسازد، آن را ببُر و دور بینداز؛ زیرا بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینکه با تمام بدن به جهنم بیفتی.
شنیدهاید که گفته شده: «چشم به عوض چشم، و دندان به عوض دندان»؛ اما من به شما میگویم: به کسی که به تو بدی میکند، بدی مکن و اگر کسی بر گونه راستت سیلی زد، گونهٔ دیگر خود را به طرفش بگردان. هر گاه کسی تو را برای گرفتن قبایت به دادگاه بکشاند، عبایت را هم به او ببخش. هرگاه شخصی تو را به پیمودن یک میل راه مجبور نماید، دو میل با او برو.
دشمنان خود را دوست بدارید و برای کسانی که به شما جفا میرسانند، دعا کنید. به این وسیله شما فرزندان پدر آسمانی خود خواهید شد؛ چون او آفتاب را بر بدان و نیکان یکسان میتاباند و بارانِ خود را بر درستکاران و بدکاران میباراند. اگر فقط کسانی را دوست بدارید که شما را دوست دارند، چه اجری دارید؟ مگر باجگیران همین کار را نمیکنند؟ (متی۵).
خدا و دارایی
هیچکس نمیتواند بندهٔ دو ارباب باشد؛ چون یا از اولی بدش میآید و دومی را دوست دارد یا به اولی ارادت پیدا میکند و دومی را حقیر میشمارد. شما نمیتوانید همبندهٔ خدا باشید و هم در بند مال؛ بنابراین به شما میگویم: نه برای زندگی خود نگران باشید که چه بخورید یا چه بیاشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید؛ زیرا زندگی از غذا، و بدنْ از لباس مهمتر است. به پرندگان نگاه کنید: آنها نه میکارند، نه درو میکنند و نه در انبارها ذخیره میکنند؛ ولی خدا روزی آنها را میدهد. مگر ارزش شما بهمراتب از آنها بیشتر نیست؟ چرا برای لباس نگران هستید؟ به سوسنهای صحرا نگاه کنید، آنها نه زحمت میکشند و نه میریسند؛ ولی بدانید که حتی سلیمان هم ـ با آنهمه حشمت و جلال ـ مثل یکی از آنها آراسته نشد. پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا به تنور ریخته میشود، اینطور میآراید، آیا شما را بهمراتب بهتر نخواهد پوشانید؟ (متی۶: ۲۴–۳۰). دربارهٔ دیگران قضاوت مکنید تا مورد قضاوت قرار نگیرید. چرا پرِ کاهی را که در چشم برادرت هست میبینی، ولی در فکر چوب بزرگی که در چشم خود داری، نیستی؟!» (متی)
تفرقه
به شاگردان فرمود: «آیا گمان میکنید من آمدهام تا صلح بر روی زمین برقرار کنم؟ (لوقا۵۱؛ ۱۲). نیامدهام که صلح بیاورم، بلکه شمشیر! من آمدهام تا در میان پسر و پدر، دختر و مادر، عروس و مادرشوهر اختلاف بیندازم. هر که پدر یا مادر خود را بیشتر از من دوست داشته باشد، لایق من نیست؛ هر کس که دختر یا پسر خود را بیش از من دوست بدارد، لایق من نیست؛ هر که صلیب خود را برندارد و به دنبال من نیاید، لایق من نیست.» (متی۱۰: ۳۴–۳۸).
زاهد و باجگیر
عیسی برای کسانی که از نیکی خود مطمئن بودند و دیگران را از خود پستتر میشمردند، این مثل را آورده، گفت: دو نفر برای دعا به معبد رفتند؛ یکی فریسی۱ بود و دیگری باجگیر. فریسی گفت: «ای خدا، تو را شکر میکنم که مانند سایرین حریص و نادرست و زناکار یا مانند این باجگیر نیستم. هفتهای دو بار روزه میگیرم، دهیکِ همه چیزهایی را که به دست میآورم، میدهم…» اما آن باجگیر دور ایستاد و جرأت نگاهکردن به آسمان را نداشت، بلکه به سینه خود میزد و میگفت: «ای خدا، به من گناهکار ترحم کن!»
بدانید که این باجگیر بخشوده شده به خانه رفت و نه آن دیگری. هر که خود را بزرگ نماید، خوار خواهد شد و هر که خود را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید… چه دشوار است ورود توانگران به ملکوت! ردشدن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر است از وارد شدن توانگر به ملکوت! (لوقا۱۸: ۹–۲۴).
چون کاهنان و فریسیان بر کرسی موسی نشستهاند، شما باید به هر چه آنها میگویند، گوش دهید و مطابق آن عمل نمایید؛ اما از اعمال آنان پیروی مکنید؛ زیرا خود آنها آنچه میگویند، نمیکنند! آنها بارهای سنگین را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، در حالی که خودشان حاضر نیستند برای بلندکردن آن بار، حتی انگشتشان را تکان دهند. هر چه میکنند، برای تظاهر و خودنمایی است. دوست دارند در صدر مجالس بنشینند و در کنیسهها بهترین جا را داشته باشند و مردم در کوچهها به آنها سلام نمایند و «استاد» خطابشان کنند.
شما درهای ملکوت را بر روی مردم میبندید. خودتان وارد نمیشوید و دیگران را هم که میخواهند وارد شوند، بازمیدارید. وای بر شما ای کاهنان و فریسیان ریاکار! شما مال بیوهزنان را میبلعید و حال آنکه محض خودنمایی، نماز را طول میدهید.
وای بر شما ای کاهنان و فریسیان ریاکار! دریا و خشکی را طی میکنید تا کسی را بیابید که دین شما را بپذیرد و وقتی که موفق شدید، او را دوبرابر بدتر از خودتان سزاوار جهنم میسازید.
وای بر شما ای راهنمایان کور! شما از نعناع و شوید و زیره، دهیک میدهید؛ اما مهمترین احکام شریعت را که عدالت و رحمت و صداقت است، نادیده گرفتهاید.
وای بر شما ای کاهنان و فریسیان ریاکار! شما مقابر پیامبران را میسازید و بناهایی را که به یادبود مقدسان ساخته شده، تزیین میکنید و میگویید: «اگر ما در زمان پدران خود زنده بودیم، هرگز با آنان در قتل پیامبران شرکت نمیکردیم.» به این ترتیب تصدیق میکنید که فرزندانِ کسانی هستید که پیغمبران را به قتل رسانیدهاند. پس بروید و آنچه پدرانتان شروع کردند، به اتمام رسانید!
ای ماران، ای افعیزادگان! شما چگونه از مجازات دوزخ میگریزید؟ به این جهت من انبیا و حکما و علما را برای شما میفرستم؛ اما شما بعضی را میکشید و مصلوب میکنید و بعضی را هم در کنیسههایتان تازیانه میزنید و شهر به شهر میرانید. از اینجهت خون همه نیکمردان خدا که بر روی زمین ریخته شده، بر گردن شما خواهد بود؛ از هابیل معصوم گرفته تا زکریا ـ فرزند برخیا ـ که او را در بین اندرون مقدس معبد و قربانگاه کشتید. به شما میگویم: گناه تمام این کارها به گردن این نسل خواهد بود!
وای بر اورشلیم
ای اورشلیم، ای اورشلیم! ای شهری که پیامبران را به قتل رسانیدی و رسولانی را که به نزد تو فرستاده شدند، سنگسار کردی! چه بسیار اوقاتی که آرزو کردم مانند مرغی که جوجههایش را به زیر پر و بال خود جمع میکند، فرزندان تو را به دور خود جمع کنم؛ اما تو نخواستی. اکنون خانهٔ شما متروک به شما واگذار خواهد شد و بدانید که دیگر هرگز مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: «مبارک است کسی که به نام خداوند میآید.» (متی۲۳).
در حالی که عیسی از معبد خارج میشد، شاگردانش توجه او را به بناهای معبد جلب نمودند. عیسی گفت: «آیا این بناها را نمیبینید؟ یقین بدانید که هیچ سنگی از آن بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه فروخواهد ریخت.» وقتی عیسی در روی کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش گفتند: «به ما بگو کی این امور واقع خواهد شد و نشانهٔ آمدن تو و رسیدن آخرالزمان چه خواهد بود؟» عیسی جواب داد: مواظب باشید که کسی شما را گمراه نسازد؛ زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت: «من مسیح هستم» و بسیاری را گمراه خواهند کرد. زمانی میآید که شما صدای جنگها را از نزدیک و اخبار مربوط به جنگ در جاهای دور را خواهید شنید. هراسان مشوید! چنین وقایعی باید رخ دهد، اما پایان کار هنوز نرسیدهاست؛ زیرا ملتی با ملت دیگر و دولتی با دولت دیگر جنگ خواهد کرد و قحطیها و زمینلرزهها در همه جا پدید خواهد آمد. اینها همه مثل آغاز درد زایمان است.
در آن وقت شما را برای شکنجه و کشتن تسلیم خواهند نمود و… بسیاری ایمان خود را از دست خواهند داد و یکدیگر را تسلیم دشمن نموده، از هم متنفر خواهند شد. پیامبران دروغین زیادی برخواهند خاست و بسیاری را گمراه خواهند نمود و شرارت به قدری زیاد میشود که جمعیت آدمیان نسبت به یکدیگر سرد خواهد شد. (متی۲۴: ۱–۱۲) برادر، برادر را تسلیم مرگ خواهد کرد و پدرْ فرزند را. فرزندان علیه والدین خود طغیان خواهند کرد و آنان را به کشتن خواهند داد (مرقس۱۲: ۱۳)؛ اما هر کس تا آخر پایدار بماند، نجات خواهد یافت و این مژدهٔ ملکوت الهی در سراسر جهان اعلام خواهد شد تا برای همه ملتها شهادتی باشد و آنگاه پایان کار فرا میرسد. (متی۲۴: ۱۳–۱۴).
اما هر وقت اورشلیم را در محاصره لشکرها میبینید، بدانید که ویرانی آن نزدیک است. در آن موقع کسانی که در یهودیه هستند، باید به کوهستانها بگریزند و آنانی که در خود شهر هستند، باید آن را ترک کنند و کسانی که در حومه شهر هستند، نباید وارد شهر شوند؛ چون این است آن زمان مکافات، در آن زمان که تمام نوشتههای کتاب مقدس به حقیقت خواهد پیوست. وای به حال زنانی که در آن روزها باردار یا شیرده هستند؛ چون پریشانحالی شدیدی در این زمین رخ خواهد داد و این قوم مورد خشم و غضب الهی واقع خواهد شد. آنان به دَم شمشیر خواهند افتاد و به اسارت به تمام کشورها خواهند رفت. (لوقا۲۱: ۲۰–۲۳).
اگر خداوند آن روزها را کوتاه نمیکرد، هیچ جانداری جان سالم به در نمیبرد؛ اما به خاطر برگزیدگان خود آن روزها را کوتاه کردهاست؛ پس اگر کسی به شما بگوید: «نگاه کن مسیح اینجا یا آنجاست»، باور مکنید. مسیحها و پیامبران دروغین ظهور خواهند کرد و چنان معجزاتی خواهند نمود که اگر ممکن باشد، برگزیدگان خدا را گمراه کنند. مواظب خودتان باشید، من شما را از همه این چیزها قبلاً باخبر کردهام. (مرقس۱۳: ۲۰–۲۳). اگر به شما بگویند که: «او در بیابان است»، به آنجا مروید و اگر بگویند که: «در اندرون خانه است»، باور مکنید. ظهور پسر انسان مانند ظاهرشدن برق لامع از آسمان است که وقتی از شرق ظاهر شود، تا غرب را روشن میسازد.
به محض آنکه مصیبت آن روزها به پایان برسد، خورشید تاریک خواهد شد و ماه دیگر نور نخواهد داد، ستارگان از آسمان فروخواهند ریخت و قدرتها متزلزل خواهند شد. پس از آن، علامت پسر انسان در آسمان ظاهر میشود و همه ملل عالم سوگواری خواهند کرد و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان میآید. شیپور بزرگ به صدا خواهد آمد و او فرشتگان خود را میفرستد تا برگزیدگان خدا را از چهارگوشهٔ جهان و از کرانههای فلک جمع کنند. وقتی تمام این چیزها را میبینید، بدانید که آخر کار نزدیک است، بلکه بسیار نزدیک است. (متی۲۴: ۲۹–۳۳).
اما از آن روز و ساعت هیچکس خبر ندارد… هوشیار و آگاه باشید، شما نمیدانید آن زمان کی میآید. آمدن آن روز مانند شخصی است که به سفر رفته و خانه خود را به خادمان سپردهاست تا هر کس کار خود را انجام دهد و به دربان سپردهاست که گوش بهزنگ باشد؛ پس بیدار باشید، چون نمیدانید که صاحبخانه کی میآید. مبادا او ناگهان بیاید و شما را در خواب ببیند! آنچه را به شما میگویم، به همه میگویم: بیدار باشید. (مرقس۱۳: ۳۲–۳۷).
شام آخر
شام آخر عیسی با حواریان سر سفره نشست. (لوقا۱۴؛۲۲) عیسی برخاست و حولهای به کمر بست. بعد از آن در لگنی آب ریخت و شروع کرد به شستن پاهای شاگردان و خشککردن آنها. بعد از آنکه پاهای آنان را شست، لباس خود را پوشید و دوباره سر سفره نشست، از آنها پرسید: «آیا فهمیدید چه کردم؟ شما مرا استاد خطاب میکنید. پس اگر من که استاد شما هستم، پاهای شما را شستهام، شما هم باید پاهای یکدیگر را بشویید.» (یوحنا۱۳: ۴–۱۴). در میان شاگردان بحثی درگرفت که: «کدام یک در میان آنان از همه بزرگتر محسوب میشود؟» عیسی فرمود: «بزرگترین شخص در میان شما، باید به صورت کوچکترین درآید و رئیس باید مثل نوکر باشد. هر که یک کیسه دارد، بهتر است که آن را با خود بردارد و همینطور کولهبارش را، و چنانچه شمشیر ندارد، قبای خود را بفروشد و شمشیر بخرد. (لوقا۲۲). یکدیگر را دوست بدارید. اگر نسبت به یکدیگر محبت داشته باشید، همه خواهند فهمید که شاگردان من هستید. (یوحنا۱۳: ۳۳–۳۵).
پشتیبان دیگر
اگر مرا دوست دارید، دستورهای مرا اطاعت خواهید کرد و من از خدا درخواست خواهم کرد و او پشتیبان دیگری به شما خواهد داد که همیشه با شما بماند؛ یعنی همان روح راستی که جهان نمیتواند بپذیرد؛ زیرا او را نمیبیند و نمیشناسد؛ ولی شما او را میشناسید، چون او پیش شما میماند و در شما خواهد بود. جهان دیگر مرا نخواهد دید؛ اما شما مرا خواهید دید و چون من زندهام، شما هم خواهید زیست. این چیزها را وقتی هنوز با شما هستم، میگویم؛ اما پشتیبان شما که خدا به نام من خواهد فرستاد، همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را به شما گفتهام، به یادتان خواهد آورد. من میروم؛ ولی نزد شما برمیگردم. (یوحنا۱۴).
رفتن من برای شما بهتر است؛ زیرا اگر من نروم، پشتیبانتان پیش شما نمیآید؛ اما اگر بروم، او را نزد شما خواهم فرستاد. وقتی او میآید، جهان را در مورد گناه و عدالت و مکافات متقاعد میسازد. گناه را نشان خواهد داد، چون به من ایمان نیاوردند، عدالت را مکشوف خواهد ساخت… چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم، ولی شما فعلاً طاقت شنیدن آنها را ندارید. در هر حال، وقتی او که «روح راستی» است، بیاید، شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد؛ زیرا از خود سخنی نخواهد گفت، بلکه فقط دربارهٔ آنچه بشنود، سخن میگوید و شما را از امور آینده باخبر میسازد. او مرا جلال خواهد داد. من از نزد خدا آمدم و به جهان وارد شدم و اکنون جهان را ترک میکنم و به سوی خدا میروم. (یوحنا۱۶: ۷–۲۸).
پینوشت:
۱ـ گروهی از زاهدان که بهتدریج نماد ریاکاری تلقی شدند.