تلاش چین برای نفوذگذاری مشروع
رئیسجمهور کنونی چین به این نتیجه رسیدهاست که ثبات امنیتی و رشد اقتصادی چین را با افکار و برنامههایی که دارد تضمین کرده میتواند. یکی از برنامههای رئیسجمهور کنونی، باز کردن بیشتر دروازهٔ چین به روی کشورهای دیگر و از کشورهای دیگر به روی چین است. پروژهٔ «یک کمربند یک راه» او تمام خطوط تجاری و تزانزیتی دورههای باستان و سدههای میانهٔ آسیا را از نو احیا میکند.
تاریخ انتشار : شنبه ۴ عقرب ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۸
آمادهگی چین برای میزبانی از نشست میانافغانی نشان میدهد که بیجینگ بیشتر از گذشته به افغانستان علاقهمند شدهاست. چین به شدت در حال رشد است. این کشور از افکار انقلابی مائوتسه تونگ، رهبر انقلاب ۱۹۴۹، آهستهآهسته فاصله میگیرد. شی جنپینگ، رئیسجمهور کنونی چین، برای این کشور مسیری جدید انتخاب کردهاست. وقتی به شهرهای چین بروید، به وضوح میبینید که این کشور در حال عبور بسیار آرام و بدون سروصدا از افکار انقلابی صدر مائو است. شما دیگر در شانگهای و بیجینگ، تمثالها و عکسهای صدر مائو را نمیبینید. دولت انقلابیای که مائوتسه تونگ ایجاد کرد، بدل به نهادی جا افتاده شدهاست که حکومت کنونی چین ناگزیر است برای نگهداشت و پایداری آن به ایدهها و راههای جدید متوسل شود. رئیسجمهور کنونی چین سخنرانیهایی دارد که حزب حاکم آن را خطوط اساسی سیاست داخلی، خارجی و اقتصادی این کشور قرار دادهاست. چین کنونی با بسیاری از مسایل، دیگر برخورد ایدیولوژیک ندارد. چین خیلی باثبات است. در سرزمین پهناور و پرجمعیت چین، به رغم بسته بودن فضای سیاسی و تکحزبیبودن حاکمیت، هیچ نوع شورش، انقلاب، کودتا و اغتشاشی وجود ندارد و موتور رشد اقتصادی به سرعت در حال حرکت است. چین با مساحت بزرگ و جمعیت یک میلیارد و چند صد میلیونیاش امن است و از نظر اقتصادی رشد میکند.
رئیسجمهور کنونی چین به این نتیجه رسیدهاست که ثبات امنیتی و رشد اقتصادی چین را با افکار و برنامههایی که دارد تضمین کرده میتواند. یکی از برنامههای رئیسجمهور کنونی، باز کردن بیشتر دروازهٔ چین به روی کشورهای دیگر و از کشورهای دیگر به روی چین است. پروژهٔ «یک کمربند یک راه» او تمام خطوط تجاری و تزانزیتی دورههای باستان و سدههای میانهٔ آسیا را از نو احیا میکند.
در کنار این، چین حالا مثل یک ابرقدرت عمل میکند. روشن است که وقتی کشوری به ابرقدرت بدل شود، نمیتواند همسایهاش را نادیده بگیرد. چین همسایهٔ افغانستان است. همان طوری که شوروی ابرقدرت نتوانست افغانستان را نادیده بگیرد، چین ابرقدرت هم نمیتواند. ابرقدرتها سخت تلاش میکنند که در همسایهگیشان ثبات برقرار باشد. پروژههایی مثل یککمربند یک راه وقتی تطبیق میشود که ثبات امنیتی و آرامش در منطقه حاکم باشد.
به همین دلیل است که چین بسیار علاقهمند ثباتسازی در کشورهایی است که پیرامون قلمرو این کشور قرار دارند. چین به پایان جنگ داخلی در نیپال کمک کرد. شورشیان مائویست نیپال حاضر شدند که با نیروهای سیاسی طرفدار هند در آن کشور به توافق برسند. این توافق به جنگ داخلی در نیپال پایان داد و چین قلمروش را از طریق جاده با آن وصل کرد. چین تقریباً مشکلات خودش را با تمام همسایههای این کشور حل کردهاست. بیجینگ به رغم اختلاف مرزی با هند، روابط خود را با دهلینو چنان ارتقا دادهاست که امروز دیگر هیچیک از این دو کشور دیگری را دشمن نمیداند. این دو کشور از تجربهٔ تلخ جنگ اواسط دههٔ شصت میلادیشان که در آن تلفات و خسارات هنگفتی به هند وارد شد، درس گرفتهاند. روابط چین با مغولستان هم خیلی عادی و در سطح بسیار بلند است.
بیجینگ در تلاش گسترش نفوذ در افغانستان است. جامعهٔ استراتژیک کابل هم به بهبود روابط با چین بسیار علاقمند است. به همین دلیل است که میزبانی گفتوگوهای میانافغانی را بیجینگ پذیرفتهاست. این امر نشان میدهد که تلاشهای چین برای تأمین ثبات و توافق سیاسی در افغانستان، در همآهنگی با ایالات متحده انجام میشود. سفیر خلیلزاد در سلسله سفرهای یک سال گذشتهاش به چین هم رفت و جلسات سهجانبهٔ بیجینگ، مسکو و واشینگتن را روی موضوع افغانستان برگزار کرد. در همان زمان خلیلزاد اعلام کرد که اجماع کامل بین چین، آمریکا و روسیه روی موضوع حل سیاسی جنگ افغانستان به میان آمدهاست. چین اظهارات خلیلزاد را رد نکرد. موضع اعلامی چین این است که از تلاشهای سیاسی برای پایان جنگ افغانستان استقبال میکند. چین سخت نگران خروج شتابزده و بیموقع نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز است. این کشور نگران است که خروج شتابزده سربازان آمریکایی، افغانستان را به سال ۱۹۹۲ برگرداند. چین میداند که برگشت افغانستان به آن زمان سبب تقویت نیروهای اسلامگرایی میشود که با جنبش اسلامی ترکستان شرقی پیوند دارند. این سازمان متشکل از مردان مسلح اسلامگرای اویغوری است که برای جدایی سینکیانگ از پیکر چین و برگرداندن آن به قلمرو یک خلافت ایدیولوژیک میجنگند.
یک واقعیت مهم دیگر هم این است که چین به رغم روابط استراتژیکی که با پاکستان دارد، در حال حاضر افغانستان را از عینک این کشور نمیبیند. تعامل بسیار منطقی بین دولت افغانستان و چین وجود دارد. بیجینگ درک میکند که ظرفیتهای ضد تروریستی و امنیتی در افغانستان پس از ۲۰۰۱ تقویت شدهاست. همکاریهای امنیتی چین و افغانستان سبب شدهاست که بیجینگ این نکته را به خوبی درک کند. چین و دیگر همسایهگان افغانستان این نکته را درک کردهاند که یک حکومت ایدیولوژیک مذهبی در افغانستان مبنای ایدیولوژیک و شبکهٔ حمایتی برای اسلامگرایان اویغوری ایجاد خواهد کرد. چین از تجربهای که از مذاکره با طالبان در نیمهٔ دوم دههٔ نود دارد، به این نتیجه رسیدهاست که یک حکومت غیر مشارکتی، حذفی و افراطگرا در مرزهای این کشور، خیلی خطرناک است. به همین دلیل انتظار آن وجود دارد که چین زمینهسازی برای حل سیاسیای کند که نتیجهٔ آن یک حکومت با پایههای وسیع سیاسی باشد. اگر حل سیاسی جنگ یک روند موفق باشد، چین میتواند از طریق کمکهای اقتصادی، تمویل پروژههای آبادانی و مساعدتهای فنی، در افغانستان نفوذگذاری مشروع کند.
فردوس کاوش / هشت صبح