ضرورتشناسایی احزاب فلسطینی از آنجا ناشی میشود که ما قدس را جزء پیکره جغرافیای جهان اسلام، و صهیونیسم را دشمن مشترک و فلسطینیان را برادران مسلمان خویش میدانیم، به پیروی از علی (ع) «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» عمل میکنیم.
در این مقاله کوشیدهایم زمینههای پیدایش احزاب فلسطینی، تأسیس و مؤسسان، اهداف و مواضع، و تشکیلات اداری آنها را بررسی کرده و در آخر به وضعیت فعلی پرداخته و نقد و نظر خویش را با استخراج از منابع بیان کردهایم.
فتح
- پیشینه تاریخی و تأسیس
در سال ۱۹۵۰ باید ریشههای اولیه فتح را جستجو کرد، هر چند در داخل فلسطین عدهای از جوانان سال ۱۹۵۹ گردهم جمع شدند و خواستار تشکیلاتی به منظور تبلیغات و فعالیتهای سیاسی گردیدند. برخی از اعضای اولیه فتح، سران مؤثر اخوانالمسلمین بودند که در دهه ۱۹۵۰ فتح را تأسیس کردند. بعدها رهبری فتح را عرفات بعهده داشت.
برخی از اعضای فتح در جنگهای ۴۹–۱۹۴۸ در مقابل صهیونیسم شرکت داشتند، و برخی در جنگ ۱۹۵۶ با سربازان مصری علیه مهاجمان جنگیده بودند.
- اصول و آرمان
نظریه «فلسطیننا» اصول و دیدگاه فتح را نسبت به آزادی فلسطینی و برخورد با
کشورهای عربی چنین مطرح ساخت:
# بازگرداندن فلسطین تنها از راه قهر نظامی امکانپذیر است
# یک جنگ سرنوشتساز ایجاب میکند که ایدئولوژیها و اصول خشک و جامد کنار نهاده شود، تا بتواند کلیه نیروهای انقلابی فلسطین را جذب نماید.
# حکومتهای عرب، منافع منطقهای خود را بر رویارویی با دشمن اسرائیلی ترجیح میدهند، از اینرو تمایل دارند که به فلسطینیها اجازه دهند عملیات خود را از کشورهای آنها هدایت کرده و پشتیبانی کنند.
- استقلال عمل در فتح
فتح با همان سرعت سیاسی و نظامی که عمل میکرد رشد مینمود، با استقلال عمل، اصول سوسیالیسم را نپذیرفت اصولی که به دست عبدالناصر و حزب بعث عراق و سوریه در جهان عرب بنیان نهاده شده و جنبشها ملزم به پیروی از آن بودند. با این استقلال عمل، حمایت برخی از اعراب را متوجه خود کرد. جمال عبدالناصر بعد از نبرد کرامه از فتح حمایت کرد.
فتح تا پاییز ۱۹۷۰ حدود ده هزار نیروی مسلح در اختیار داشت. در فوریه ۱۹۶۹ ریاست ساف را به دست گرفت و عرفات را بعنوان رئیس کمیته اجرایی ساف انتخاب نمود.
- موضوع فتح در مقابل صهیونسم
فتح از هنگام تأسیس، خود را تنها به صورت یک جنبش آزادیبخش ملی و انقلابی مطرح کرده و بخشی از آن در گرو پایبندی و استراتژی کار مسلحانه در داخل سرزمین اشغالی باقی ماند.
موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل هنگام ارزیابی فعالیت مقاومت فتح، در برابر پارلمان اسرائیل در روز ۲۵ ژانویه ۱۹۶۸ اظهار داشت که: از جنگ ژوئن تاکنون ۲۱ اسرائیلی کشته و ۷۶ نفر بر اثر عملیات فتح مجروح شدهاند و ۱۲۸ عملیات در اسرائیل به وقوع پیوسته.
- روابط با اعراب و منابع مالی
روابط فتح با کشورهای عربی و اروپائی بواسطه گسترش عملیات نظامی علیه اسرائیل در وضعیت پیچیدهای قرار دارد؛ ولی با اتکاء به افراد خبره خودی حمایتهای اعراب را بخود جلب کردهاست.
بیشترین کمکهای مالی را همراه با اعتبار سیاسی، از چین و شوروی پذیرا است.
- بررسی وضعیت فعلی
پس از جنگ ۱۹۷۳ انشعابی در فتح صورت گرفت که اکثریت به رهبری عرفات یکسو و چند تن به رهبری ابونضال در سوی دیگر قرار گرفتند. انشعاب دیگر در ۱۹۸۳ بوسیله سرهنگ ابوموسی در فتح بوجود آمد.
از لحاظ قدرت و نفوذ بقول شلح دبیرکل جنبش جهاد اسلامی، فتح، در مرتبه اول قرار دارد.
- نقد و نتیجه
عملکرد گذشته فتح نسبت به دشمن اشغالگر و نیروهای جهادی قابل ستایش و ارج نهادن به خط مقاومت است. اما نباید غافل ماند که فتح از ماهیت اخوانیاش در طول حیات نظامی و سیاسی در صحنه فلسطین فاصله گرفته و اکنون به شکل یک سازمان ناسیونالیستی عمل میکند. قرار گرفتن یاسر عرفات در هرم قدرت این حزب و ۳ انشعاب عمدهای که در آن پدید آمد از رونق فتح کاسته، و او را به ضعف و ناکامی نسبی کشانید. همنوایی با انتفاضه امروز، موجب نفوذ فتح و قرار گرفتن در معرض ترور و فشار میگردد. رویارویی با اسلامگرایان و سازش رهبر آن در چگونگی صعود و سقوط فتح نقش اساسی دارد که درایت و صداقت این حزب را میطلبد.
ساف
- زمینههای پیدایش
ساف که مخفف سازمان آزادیبخش فلسطین میباشد، در سال ۱۹۶۴ بوسیله سران عرب در کنفرانس اتحادیه عرب بوجود آمد. یکسال قبل سران کشورهای نامبرده در چنین کنفرانسی تصمیم گرفتند تا گروهی را که نماینده تمام مردم فلسطین باشد و تحت نظارت رسمی اعراب فعالیت نماید، بوجود آورند. اعراب که ترس داشتند با ناکامی بینالمللی مواجهه گردند و از صحنه بازی خاورمیانه خارج شوند، به فکر بسط و توسعه نفوذ سیاسی خود بر گروههای فلسطینی افتادند تا از این رویکرد به دو هدف عمده دست یابند:
# بازیگری در پشت صحنه نبرد خاورمیانه که کنترل پیشروی و عقبنشینی گروه تحت نظارت را همیشه در دست داشته باشند، و در مواقع مناسب بهرهبرداری که تأمین کننده منافع نوعی آنها باشد از آن صورت گیرد.
# رهایی همیشگی از پدید آمدن حزب و گروه مستقل فلسطینی که با منافع و خواستههای سران عرب همخوانی یا تضاد داشته باشد و در شرایط خاص سران را تحت فشار قرار دهد، یا آنان را به دنبال سیاستهای خودش خواسته و ناخواسته بکشد.
رهبری ساف را طی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ احمد شقیری یحیی عوده به عهده داشتند. از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ مرحله دیگری در تاریخ «ساف» بچشم میخورد که در آن نخبگان فلسطینی پس از شکست ارتشهای عربی در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ از رژِیم اسرائیل، عزم استقلال کردند و رهبری ساف را نپذیرفتند. حتی بر گفتگوهای جمال عبدالناصر و وزیر خارجه آمریکا انتقاد کردند و از چنین رفتاری نسبت به سرنوشت خودشان بشدت ابراز ناراحتی کردند. آنزمان سیاست جدید اعراب این بود که بهر قیمتی شده خواستههای خود را که ناشی از راضی کردن غرب است، بر فلسطینیان تحمیل کنند. در این میان که ساف به استقلال نسبی دست پیدا کرده بود در سازمان ملل در سال ۱۹۷۴ شناسایی شد و به عنوان ناظر در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این رسمیت بینالمللی به ساف وجهه و اعتباری خاص بخشید که مشارکت فعال نخبهگان فلسطینی و شناسایی رسمی از جانب دیگر کشورها را در پی داشت. از آن پس «ساف» سفیران و کارداران و دیپلماتهایی به کشورهای دیگر فرستاد و بر روابط دیپلماتیک خود عمق و وسعت قابل توجهی بخشید. سران عرب نیز در اکتبر ۱۹۷۴ تنها «ساف» را نماینده قانونی و مشروع مردم فلسطین به رسمیت شناختند و اختیار تأسیس حاکمیت فلسطین را به او واگذار کردند. یکماه بعد عرفات در نوامبر ۱۹۷۴ بعنوان نماینده مردم فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. وی که در یک دست تفنگ و در دست دیگر شاخه زیتون را گرفته بود از حاضرین خواست که شاخه زیتون که سمبل صلح میباشد، بر زمین نیفتد. این نقش ویژه «ساف» و اهمیت بینالمللی وی مرهون تلاشهای استقلالطلبانه گروههای فلسطینی بود که بعدها به دست فراموشی سپرده شد.
- «ساف» تحت نظارت تنها فتح
از سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۸۸ گروه فتح به فکر تسلط کامل بر ساف برآمده علیرغم مشارکت فعال کلیه گروههای فلسطینی؛ فتح با توجه به امکانات مالی و نظامی و منابع انسانی که در اختیار رهبر آن قرار داشت «ساف» را در بینش سیاسی و رفتار معتدل خویش محصور کرد؛ و ریاست «ساف» را از آن خود نمود. با توجه به فشار صهیونیسم و صلح مصر با آن رژیم در ۱۹۷۸ معروف به کمپ دیوید از یکسو و درگیری جنبش امل لبنان و «ساف» از سوی دیگر سیطره فتح را بیش از گذشته بر «ساف» گسترش داد.
«ساف» بیشتر به سیاست خارجی پرداخت و مسایل داخلی فلسطینیها را به دست فراموشی سپرد.
- ساختار تشکیلاتی ساف
«ساف» که از گروههای مستقل فلسطینی و افراد دیگر بوجود آمده بود، نمودار تشکیلاتی آن متناسب با سیاستهای داخلی و خارجی خودش تنظیم شدهاست. «ساف» ۳ نهاد مهم و چندین نهاد دیگری نیمه مستقل و تابع را در خود جای دادهاست که هر یک نقش ویژه و کارکرد خاصی دارد:
# امور سیاستگذاری و اجرای سیاست داخلی و خارجی فلسطین.
# امور اجتماعی و مردمی فلسطین.
# امور هنری و خدماتی فلسطین.
کمیته اجرایی ساف
این کمیته توسط احمد شقیری در سال ۱۹۶۴ شکل گرفت و مسؤولیتهای زیر را عهدهدار است:
# نمایندگی ملت فلسطین
# نظارت بر تشکیلات سازمان
# صدور آییننامه اجرایی
# اجرای سیاست مالی و تنظیم بودجه
شورای مرکزی ساف
این شورا در سال ۱۹۷۱ بوجود آمد. حلقه رهبری واسطه بین شورای ملی و کمیته اجرایی قرار دارد.
این شورا هر سه ماه یکبار جلسه دارد. اعضای شرکتکننده کمیته اجرایی، رئیس شورای ملی، فرمانده ارتش و نماینده گروههای دیگری است که داخل «ساف» فعالیت میکنند.
ارتش آزادیبخش فلسطین
این ارتش تحت نظارت غیرمستقیم کشورهای عربی بانی «ساف» فعالیت میکند. واحدهای آن و درجه و سلسله مراتبش مانند ارتشهای سوریه و عراق و مصر است. این ارتش شش هزار افسر و سرباز دارد که بخش اعظم آن در سوریه استقرار دارد. بودجه مالی آن را کشورهای عربی و سایر نهادهای فلسطینی تأمین میکند. پس از شکست اعراب در ۱۹۶۷ این ارتش کاملاً از هم گسیخته به نظر میرسد.
شورای ملی فلسطین (پارلمان ساف)
این شورا در حقیقت قوه مقننه «ساف» است که با ۴۵۰ نماینده بالاترین قدرت در ساف و مشرف بر سایر بخشهای آن است. این شورا سیاستگذاری کلان و برنامههای ساف را تعیین میکند. تاکنون ۲۰ دوره اجلاس در کشورهای مختلف داشته و اکنون در داخل فلسطین و در دولت خودگردان، قرار دارد. تمام اعضای آن از سوی گروههای داخل «ساف» انتخاب میشوند. شورای مذکور یک رئیس و معاون و دبیر دارد که توسط خود نمایندگان انتخاب میگردند.
سایر نهادهای ساف
۱. جمعیت هلال احمر فلسطین، که توسط چند پزشک آن مرز و بوم در سال ۱۹۶۸ تأسیس گردید.
۲. اتحادیه کارگران فلسطینی، که در سال ۱۹۴۶ بنیان نهاده شد.
۳. اتحادیه دانشآموزان و دانشجویان فلسطینی.
۴. اتحادیه زنان فلسطینی، اینان در سال ۱۹۶۶ اعلام موجودیت کردند.
۵. اتحادیههای نویسندگان فلسطینی، که در سال ۱۹۶۶ وابسته به ساف تأسیس شد.
۶. مرکز مطالعات فلسطین، این مرکز در سال ۱۹۶۳ بوسیله نویسندگان در بیروت شکل گرفت.
۷. مرکز برنامهریزی فلسطین، که قبل از ۱۹۷۲ تأسیس گردید.
۸. صندوق ملی فلسطین، که تأمین مالی ساف را عهدهدار است و در سال ۱۹۶۴ بنیانگذاری شد.
۹. دفتر اطلاعات و ارشاد ملی، در سال ۱۹۶۵ پایهگذاری شد و بعنوان ایستگاه رادیویی عمل میکند.
بررسی عملکرد ساف امروز ساف بزرگترین سازمان فلسطینی است که تمام مردم فلسطین و اکثریت احزاب آنرا در خود جای دادهاست، اکنون ساف در قالب در قالب دولت خودگردان فلسطین با پرسنل و کادرهای خودش در سرزمین فلسطین استقرار یافته.
انشعابهایی نیز در این مجال و قبل از آن بلحاظ رویکرد سیاسیاش صورت گرفته که تا حدودی نیروی آنرا تقلیل دادهاست. بهرحال به عنوان نماینده انحصاری مردم فلسطین در سازمان ملل حضور دارد و روابط دیپلماتیک با تمام کشورها برقرار نمودهاست. ساف نسبت به احزاب اسلامی بعنوان بازدارنده اصلی عمل میکند، چنانچه برخی معتقدند که: «در حقیقت ظهور دیرهنگام فعالگرایی اسلامی نشانه پایگاه قوی ناسیونالیسم غیر مذهبی سازمان آزادیبخش فلسطین بودهاست.»
- نقد و نتیجه
اعتراض بیست شخصیت فلسطینی از جمله ۷ نماینده مجلس به ساختار درونی و اداری حکومت خودگردان به پیروی از سیاست وحشتناک و فساد و رشوه و استثمار مردم فلسطین از یکسو؛ و توافق ۲۳ فوریه ۲۰۰۰ اسرائیل و سازمانهای امنیتی فلسطینی برای بازداشت دهها نفر از اعضای جنبش اسلامی که در بیتالمقدس انجام شده از سوی دیگر، مشروعیت و استقلال دولت عرفات را در هالهای از ابهام قرار داده که برداشتن لایه آخر او را به ابزاری معرفی کند که: سرکوب جنبهشای اسلامی فلسطین وظیفه اصلی وی محسوب میگردد، و هموار کردن تجاوز و استقرار دولت ترور صهیونیسم در تمام سرزمینهای اشغالی رویکرد سازش وی است. شناسایی عرفات بعنوان نماینده کل ملت فلسطین از سوی اسرائیل تنها پاداشی است که عرفات را همیشه راضی نگه میدارد، و او را وادار به هر کاری میسازد.
جنبش جهاد اسلامی فلسطین
- زمینههای پیدایش
حرکت و جهتگیری جریانهای اسلامی در فلسطین از سه مرحله گذر کردهاست:
مرحله نخست (۲۹–۱۹۱۷)
در این مرحله، تحرک و پویایی جریانهای اسلامی به رغم حضور علمای دین و خیزشهای انقلابی و اسلامی چون قیام موسی پیامبر، قیام مه ۱۹۲۱ و قیام براق ۱۹۲۹، به شکل اقدامی برنامهریزی شده و منظم پدیدار نگشت، بلکه جنبش به نحوی نسبتاً غیرارادی و به صورت عصیان یا مقاومت منفی نمایان گردید.
مرحله دوم (۳۶–۱۹۳۵)
در این مرحله، مبارزات سازمان یافته اسلامی به گونهای آشکار تجلی یافت. این مبارزات در جریان سنّتی، یعنی حرکت مفتی حاج امین الحسینی و مجلس اعلای اسلامی و نیز در نهضت جهادگرایی قسام که وضعیت را در سال ۱۹۳۵ دگرگون ساخته و به اعتصاب عمومی (موسوم به اعتصاب ششماهه) و سرانجام، به انقلاب (۳۹–۱۹۳۶) انجامید، تبلور یافت.
مرحله سوم (... - ۱۹۴۷)
این مرحله شاهد بینالمللی شدن قضیه فلسطین، گسترش توطئههای جهانی علیه موجودیت فلسطینیان، مشارکت رژیمهای عربی پیرامون فلسطین در سرکوب روحیه مبارزهطلبی و درهم کوبیدن پایگاههای انقلاب و جهاد فلسطین و… بود. با این همه اصالت جریان اسلامی صبغهای فراگیر به خود گرفت و در والاترین نماد، در نقش اخوانالمسلمین مصر و سوریه و سایر مبارزان در نخستین جنگ فلسطین ظاهر گردید.
از ویژگیهای دیگر این ۳ مرحله، بهرهگیری و استفاده از مناسبتهای اسلامی و مراسم دینی برای مردم در جهت قیام است.
- سال تأسیس و مؤسس
این جنبش در سال ۱۹۸۰ توسط دکتر شقاقی در مصر بنیانگذاری شد. اعضای آنرا ابتدا جوانان محصل فلسطینی در مصر تشکیل میدادند. خود شقاقی از اعضای جنبش اخوانالمسلمین بود و تا آخر عضوی از آن باقی ماند. وی بعلت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسئله فلسطین، عدم یک متدئولوژی صحیح نسبت به اسلام اخوان، جنبش جهاد را بوجود آورد.
شعار جنبش (اسلام - جهاد - فلسطین) است که اولی نقطه آغاز، جهاد وسیله و آزادسازی فلسطین هدف میباشد.
این حزب در مصر تنها به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزشهای خاص اکتفا میکرد؛ که برنامههای آموزشی آنها با اخوان تفاوت عمده داشت. جنبش از افکار و جربیات جمالالدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، امام خمینی، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی، قرداوی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلامگرا استفاده میکرد. پس از مصر، در مدارس، دانشگاها و نماز جماعت و احیای شبهای قدر افکار خود را برای مردم پخش میکردند. مجله «المختار الاسلامی و المسلم المعاصر» کانال بیان ایده جنبش جهاد بود که بین مردم توزیع میشد.
- موضع جنبش در حل منازعه فلسطین
دکتر فتحی شقاقی خط جنبش و جبههای که مقابل اسرائیل قرار دارد را بطور شفاف و صریح بیان میکند که:
«حرکت اسلامی - جهادی پیشتاز امت است که مراحل سخت استقامت، مقاومت و جهاد مداوم آن را به سوی پیروزی رهنمون میشود. به دلیل یکپارچگی عناصر طرح امپریالیسمی و وحدت دشمن، وحدت حرکت اسلامی یا وحدت گروههای جهادی دستکم به عنوان هسته مرحله نخست، علاوه بر اینکه یک وظیفه شرعی است، یک ضرورت واقعبینانه با اهمیت بسیار بالا در راستای شروع رویارویی همهجانبه تلقی میگردد.»
بنابراین سازمان جهاد اسلامی، به مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی کار سیاسی ایمان دارد؛ و مهمترین عملیات شهادتطلبانه جهادی را، گروه طارق و ناصرحسن در سال ۱۹۸۶ به نام عملیات بابالمغاربه انجام دادند. البته استراتژی جنگ چریکی جهاد به هدفهای نظامی محدود نبوده، بلکه بر متعدد بودن محورهای عملیاتی استوار است؛ به طوریکه به تمامی بخشهای دولتی گسترش مییابد. البته این امر به منظور تحلیل بردن نیروی دشمن، و واداشتن آن به نبرد درازمدت و پراکندهساختن نیروی دفاعی است.
اوج نبرد جنبش جهاد اسلامی، در مقابل رژیم صهیونیستی نبرد «الشجاعیه» ۱۹۸۷ بود که یک افسر امنیتی صهیونیسم تروریست به هلاکت رسید و جهاد به دنبال طرح صلح به عملیاتهایش شدت بخشید که مقاومت اسرائل را نیز به چالش کشاند.
- مرکزیت و الگوی مبارزاتی
ججنبش جهاد عقیده دارد که مقاومت در برابر صهیونیست یک اولویت است، و هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و میان صحنه حاضر بود، و رو در روی دشمن جنگید.
الگوی مبارزاتی جهاد اسلامی در سرزمین مقدس فلسطین در وجود شیخ عزالدین قسام تبلور یافتهاست که او در مرکز فلسطین زیست و همانجا در مقابل اسرائل غاصب ایستاد و در آن مرز و بوم به شهادت رسید.
- ساختار تشکیلاتی
هر چند که در این زمینه اطلاعات دقیقی به حسب تحقیق کتابخانهای و توصیفی در دست نداریم ولی برخی صاحبنظران گفتهاند که: «رهبری «جنبش جهاد اسلامی» در انحصار افراد خاصی نبودهاست، بلکه برخی از نظامیان پیشین فلسطین در سازمان جهاد اسلامی حضور دارند. از برجستهترین افراد حرکت اسلامی «جبار عمار» سرگرد پیشین است.»
- منابع مالی و تأمین بودجه
این جنبش به دولت و کشوری وابستگی ندارد، تنها از طریق دریافت کمک حقالعضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، دوستان ثروتمند و هر مؤسسه خیریه دیگری، منابع مالی خود را تأمین میکند.
- روابط داخلی و خارجی
جنبش جهاد خود را با حماس متحد میداند و معتقد است که: اعتقادات مذهبی، و واقعیتهای کشور و دشمن مشترک اینها را بهم نزدیک میکند. اتحاد مهم و اصلی خودش را با حماس در مبارزه و عمل میداند نه یکی شدن تشکیلات، در سطح تشکیلات، در سطح دانشگاهها بخصوص با النجاة که اتحاد عملی در جهت تحقق اهداف مشترک دارند و تلاش مثبت این دو بر مواضع متحد گام عملی و مهم شمردهاست.
با ساف که دولت خودگردان باشد میانه استراتژیک ندارد، زیرا ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه و جهاد دارای برنامه عملی مفید است با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد. هر چند برخی اعضای فتح عملاً در آن قرار دارد و همسو با برنامههای این جبهه است. سازمان فتح در نظر جهاد، بیخاصیت و فاقد برنامه متناسب روز است.
این جنبش ایران را شریک استراتژیک خود و اعراب در مقابل صهیونیسم و آمریکا، میداند و در طول ۲۰ سال عمر جمهوری اسلامی همواره با این کشور روابط دوستانه و مکتبی داشتهاست.
- بررسی وضعیت فعلی
این جنبش در حال حاضر سرگرم نبرد با اسرائیل است، و دلیل خود را از جنگ با رژیم تروریسم صهیونیستی اینگونه بیان میکند که ما میجنگیم زیرا: ۱- توازن قوا همیشه در جهان یکسان نیست برخی شرایط کاملاً تغییر میکند و به نفع دیگری ادامه مییابد. ۲- اسرائیل هدف بزرگ دارد و از فلسطین بعنوان پایگاه استفاده میکند، اگر مقابله به مثل نشود هیچگاه متوقف نمیشود. ۳- جنگ ما و اسرائیل جنگ میان حق و باطل است که باید ادامه یابد. ۴- استراتژی اسرائیل مشغول کردن است تا به اهدافش گام به گام دست یابد. این جنبش از نظر قدرت و نفوذ اجتماعی خود را در ردیف سوم بعد از فتح و حماس میداند.
جبهه نجات ملی فلسطین جبهه انقاذ
- زمینههای پیدایش
درپی یورش وحشیانه و گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن ۱۹۸۲ که به محاصره ۸۰ روزه بیروت غربی و سپس خروج چریکهای فلسطینی منجر گردید، تحرک سیاسی رهبر قدیمی ساف به سرکردگی عرفات مورد انتقاد شدید فرماندهان و شخصیتهای فلسطینی قرار گرفت که انشعابهای اساسی در بنیه ساف را باعث گردید.
اهم محورهای اساسی انتقادات مخالفان عرفات
# موضعگیری مشکوک عرفات در مقابل طرح ریگان، که در آن حقوق مردم، نادیده گرفته شده بود.
# تغییر هم پیمانهای «ساف» در چهارچوب جهان عرب نسبت به تقویت روابط با مصر و اردن و عراق.
# دیدارهای مکرر گروههای به اصطلاح پیشرو صهیونیسم با عرفات و نزدیکان او.
# اولویت دادن عرفات به تحرک سیاسی و رها کردن مبارزات مسلحانه.
# تکروی در تصمیمگیریهای سیاسی و نقض مصوبات شورای ملی فلسطین.
# حیف و میل اموال صندوق ملی فلسطین.
- تلاشهای مقدماتی برای تشکیل جبهه انقاذ
به دنبال امضای توافق عمان توسط عرفات و شاه حسین در فوریه ۱۹۸۵، فتح و شورای انقلابی اعلام وحدت کردند. دو سازمان یاد شده پس از شش روز مذاکره در طرابلس پایتخت لیبی روز ۱۸ فوریه ۱۹۸۵ با هدف قرار دادن مبارزه مسلحانه، وحدت میان دو سازمان خود را اعلام داشتند.
اعلامیه مشترک دو سازمان که از حمایت رهبر لیبی برخوردار بود اهداف عمده وحدت جدید را بشرح زیر مطرح ساخت:
# تشکیل رهبری مشترک؛
# تحقق وحدت میان دو سازمان طی چهار ماه؛
# انقلاب سرهنگ ابوخالدالعهد سخنگوی رسمی.
بیانیه سازمان مذکور برای لغو توافق عمان و تقویت روابط مبارزاتی با سوریه با دیگر کشورهای پیشرو عرب توسط صد و شصت شخصیت فلسطینی مقیم سوریه از جمله دوازده عضو شورای ملی فلسطین امضاء شد.
- سال تأسیس و مؤسسان
جبهه نجات ملی فلسطین سال ۱۹۸۵ موجودیتش توسط خالدالفاهوم در شهر دمشق سوریه اعلام شد.
مؤسسان این سازمان عبارتند از:
جبهه خلق برای آزادی فلسطین به دبیر کلی جورج حبش، الصاعقه به دبیر کلی عصام القاضی، جبهه خلق برای آزادی فلسطین (فرماندهی کل) به رهبری احمد جبرئیل، فتح انتفاضه به رهبری سرهنگ ابوموسی، جبهه مبارزات مردمی به دبیرکلی دکتر سمیر غوشه، جبهه آزادیبخش فلسطین به دبیرکلی طلعت یعقوب، شورای انقلابی فتح گروه ابونضال و حزب کمونیست به فرماندهی موقت.
- تشکیلات اداری
روابط در جبهه بر اساس دمکراتیک تنظیم شده و تصمیمات بر اساس اتفاق آراء اتخاذ میگردد، و چنانچه اتفاق آراء در مسئلهای محقق نشود، طرف معترض میتواند بهطور مستقل نظرات خود را اعلام کند. کمیتههای این جبهه عبارتنداز: کمیته روابط خارجی، کمیته نظامی، کمیته تبلیغات، کمیته سازماندهی و فعالیتهای مردمی.
سلسله مراتب اداری جبهه نجات ملی فلسطین چنین بیان شدهاست:
# رئیس مجلس ملی فلسطین که ریاست جلسات را بعهده دارد.
# دبیران کل سازمانهای امضاکننده جبهه.
# اعضای کمیته اجرایی ساف که برنامه سیاسی جبهه را امضاء کردهاند.
# یک نماینده از هر سازمان که در کمیته اجرایی ساف عضویت ندارد.
# جمعی از شخصیتهای مستقل فلسطینی که رهبری جبهه به اتفاق آراء آنان را انتخاب کند.
- اهداف و وظایف
خالفالفاهوم، رئیس ملی فلسطین، وظایف جبهه انقاذ را به شرح زیر مطرح کردهاست:
# حمایت از «ساف» و برنامههای ملی آن و مصوبات مجلس قانونی و مقابله با کلیه طرحهایی که اصل تنها نماینده فلسطین بودن «ساف» را مخدوش میکند.
# لغو توافق عمان (مصوب فوریه ۱۹۸۵)
# ساقط کردن خط منحرف و بازگرداندن «ساف» به خط ملی و انقلابی.
# استحکام بخشیدن به روابط استراتژیک انقلاب فلسطین با سوریه و نیروهای پایدار عرب و کشورهای سوسیالیستی به رهبری شوروی
# مقابله با طرحهای تسلیمطلبانه آمریکا و صهیونیسم و تشدید مبارزات مسلحانه علیه اشغالگران و اقدامات فاشیستی آنها.
وظایف و مأموریتهای جبهه انقاذ که رویکرد سیاسی آنرا تشریح میکند:
# برقراری تماس با تمام گروهها و شخصیتهای ملی مخالف خط عرفات در داخل سرزمینهای اشغالی.
# مقابله با خط آمریکا و رژیم اردن که هدف آن نابودی قضیه فلسطین است.
# هماهنگی با جبهه دمکراتیک لبنان و جنبش امل به منظور توسعه عملیات مسلحانه علیه اسرائیل.
# تقویت روابط با نیروهای ملیگرای مصری به قصد منزوی کردن رژِیم مصر تا لغو پیمان کمپ دیوید.
# مقابله با دیدارهای فیمابین صهیونیسم و سرکردگان خط منحرف فلسطینی.
# تقویت روابط با جنبشهای آزادیبخش عرب و سایر جنبشهای جهان.
وظایف رهبری انقاذ
# اشراف بر اجرای برنامه سیاسی و طرحهایی که توسط رهبری ارائه میشود.
# اشراف بر کمیتههای ویژه و ارگانهایی که تشکیل میشود.
# تصویب لوایح و صدور دستور کار و تصمیمگیری.
# تأمین منابع مالی لازم برای اجرای وظایف فوق.
- بررسی وضعیت فعلی
جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جورج حبش و جبهه مبارزات مردمی به رهبری سمیر غوشه از این سازمان جدا شدند. اولی جبهه انقاذ را قالب موقتی برای مقابله با توافق عمان و با هدف بازگرداندن «ساف» به خط صحیح قلمداد میکرد، در حالیکه فتح انتفاضه به رهبری ابوموسی و احمد جبرئیل آن را جانشین «ساف» میدانستند.
- نقد و نتیجه
در حقیقت جبهه انقاذ سازمان ائتلافی از چند گروه مستقل دیگری بود، که هر یک هویت خاص و اهداف و برنامهها و برداشتهای مختص به خودشان را داشتند. اصطکاک منافع، ناهمگونی ساختار حزبی تضاد آراء و روند ناهماهنگ تصمیمگیری، چالشهایی پیش روی جبهه انقاذ گذاشت که در آخر انشعاب را به ارمغان آورد و سستی و ناکامی جبهه را درپی داشت.
وحدت فرمان و قدرت دستوردهی در سلسله مراتب اداری این جبهه وجود نداشت، بنای عملکرد آن در صحنههای سیاسی داخلی و خارجی ضعیف و فاقد اثرگذاری خواهد بود.
دو خلأ عمده افقهای روشن را به روی آینده جبهه بست که عبارتند از: متناسب نبودن ساختار تشکیلاتی و سازمانی آن با منازعه پیچیده فلسطین؛ و دیگر اینکه، مدیران عالی، میانی و اجرایی آن با دیدگاههای متفاوت و شخصیتهای گوناگون، تواناییهای اداره و رساندن جبهه را به اهدافش ندارند.
حماس
- بستر پیدایش و اعلان موجودیت
حماس که مخفف «حرکة المقاومة الاسلامیة» است، پس از یک هفته وقوع قیام ملت فلسطین (انتفاضه) از سوی اخوانالمسلمین در سرزمین فلسطین اعلام گردید. سوابق اخوانالمسلمین در سرزمین اشغالی بر حسب تحولات سیاسی- اجتماعی و نظامی به چهار مرحله تاریخی خلاصه میگردد:
۱. دوران رستاخیز و آشکار شدن یک گروه مذهبی - سیاسی در کشور مصر، و سپس در دهه ۱۹۳۰ برای اولین بار در مناطق نوار غزه فلسطین بعنوان اخوان المسلمین اعلام موجودیت کرد.
۲. در دهه ۱۹۵۰ با روی کار آمدن ناصر در مصر از مبارزات سیاسی و نظامی اخوان کاسته شد بطوریکه فعالیتهای آشکار سیاسی آنان جنبه زیرزمینی به خود گرفت. در این مقطع یاسر عرفات، ابوایاد، و ابوجهاد از اخوان جدا شدند و سازمان فتح را براه انداختند.
۳. با مطرح شدن فتح و پیدایش احزاب دیگر در دهه ۱۹۶۰ به همراه آغاز مبارزات سیاسی و نظامی آنان علیه اسرائیل، اخوانالمسلمین فعالیتهایش متوقف شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ پیروزی انقلاب اسلامی ایران تأثیر بسزائی در درون تشکیلات اخوان به لحاظ فکری و سیاسی بر جای گذاشت. چنین تحولی منجر به پیدایش سازمان جهاد اسلامی فلسطین گردید.
۴. با بروز انتفاضه در اواخر دهه ۸۰–۱۹۸۷ اخوانالمسلمین با موج مبارزاتی ملت فلسطین مواجه گردید، که اگر اخوان همسو با انتفاضه نمیگردید، دیگر رقبای وی عرصه سیاسی - اجتماعی و نظامی فلسطین را بخود اختصاص میداد. از اینرو با توجه به شرایط قیام ملت فلسطین، اخوانالمسلمین رسماً حماس را اعلام نمود حماس خود دو ماه بعد از آغاز انتفاضه در آن شرکت جست.
- ساختار تشکیلاتی
به رغم دشواری ارائه تصویر کامل و دقیق از ساختار تشکیلاتی جریان اسلامی در سرزمین اشغالی، چه بعلت پنهانکاری موجود پیرامون فعالیت برخی از اعضای آن، و چه به خاطر شرایط اشغال، آنچه شایان توجه میباشد این است که حرکتها بیشتر شیوه فعالیت سیاسی در کنار تبلیغ را به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشههای خود دنبال میکند.
- موضع حماس در مقابل اسرائیل
شهید شیخ احمد یاسین رهبر جنبش حماس مصاحبه با روزنامه «النهار» ۳۰/۴/۱۹۸۹ در پاسخ به این پرسش که: ایا اسرائیل را به رسمیت خواهید شناخت؟ گفت: اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، مسئله پایان یافته تلقی خواهد شد، و در ان صورت دیگر حقی در فلسطین برایمان باقی نمیماند. شیخ یاسین معتقد بود که مشکل فلسطین را با روشهای سیاسی نمیتوان حل و فصل کرد.
- بررسی وضعیت فعلی
حماس در دوران اخوانالمسلمین رشد یافته و تکون پیدا نموده. چهارچوبه تشکیلات، اهداف و استراتژی جنگ در مقابل اسرائیل و سایر بحثهای یک سازمان را باید در ساختار نظام سازمانی اخوانالمسلمین جستجو کرد. اما حماس از لحاظ موقعیت و پرستیژ سیاسی و نظامی در میان فلسطینیان، دومین قدرت شمرده میشود.
- نقد و نتیجه
حماس نمود ظاهری اخوانالمسلمین در سرزمینهای اشغالی شمرده میشود؛ بر پایه همین برداشت، توقعات مردم مسلمان از حماس بیشتر از احزاب دیگری است که با ماهیت ناسیونالیستی و مارکسیستی عمل میکنند. این ذهنیت بگونهای است که هر نوع حرکت آن در مقابل دشمن و احزاب فلسطینی مقبولیت یا منفوریت وی را در پی دارد. به سازش کشاندن، رو در رویی با احزاب دیگر، انشعاب، جذب به ساف و غیره چالشهای عمدهای است که فراروی حماس وجود دارد؛ که همت و زیرکی آن را میطلبد.
منابع
۱. حرکت اسلامی فلسطین - م - سید هادی خسروشاهی.
۲. فصلنامه مطالعات خاورمیانه شماره ۲۱.
# مقدمه، حول مرکزیت فلسطین - دکتر فتحی شقاقی.
# جبهه نجات ملی فلسطین - زامل سعیدی.
# اهداف سیاست خارجی ساف در فلسطین اشغالی - محمود نورانی.
# جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب - هرایر دکمجیان - مترجم دکتر حمید احمدی.
۷. فصلنامه مطالعات فلسطین شماره ۲ و ۳.