زبان شیرین فارسی-دری پیشینهای بیش از هزار سال دارد و اثرهای علمی-فرهنگی زیادی به این زبان نگاشته شدهاست. زبان پارسی (فارسی-دری) اصیل با شاهنامهٔ فردوسی، مثنوی معنوی بلخی، رباعی خیام، غزل حافظ و سعدی، خوشنوشتههایی از سنایی غزنوی، کلیله و دمنه، سفرنامه ناصر خسرو و واژهنامههای پربار دهخدا، معین و عمید، بیشتر و بهتر شناخته میشود تا از رنگِ رفته و حالِ آشفتهای امروزی اش؛ پارسی-دری مانند هر زبان دیگر در مرز تجدد قرار گرفتهاست که در این روند تجدد نیازمند تکامل و بازدرخشندگی است، اما قلم پارسینویسان امروز در سرزمینهای پارسیزبان دستخوش تغییر به سوی نابسامانی شدهاست. لفظ شیرین دری نیز در میان واژههای ورودی زبانهای بیگانه و لهجههای قومی-جغرافیایی فارسیزبانان برای بقا دارد دست یاری میتکاند.
پس از ورود دین اسلام به سرزمین فارس، عربها همزمان با آیین عبادی شان زبان عربی را نیز آوردند که پس از گذشت چند قرن چنان عربی در درون فارسی رخنه کرد که ادبیات اداری امروزی دولتهای افغانستان و ایران که به این میزان تشریفاتی و سردرگم شدهاست بهخاطر آلودگی با عربی است. حتی ابن سینای بلخی کتابش را به زبان عربی نوشتهاست. ملا فیضمحمد کاتب «پدر تاریخنگاری افغانستان» نیز کتابهای تاریخی و یادداشتهای خویش را در دربار شاهان افغانستان به زبان فارسی-دری آمیخته با دستور و املای عربی نوشته و اصطلاحهای زیاد عربی به کار بردهاست.
همانگونه که در طی سدهٔ اخیر، بهخصوص قرن بیستویکم میلادی ابزار کار و سبک زندگی بشر متمدن شدهاست، سرمایهگذاری روی زبانها نیز بیشتر گردیدهاست. رشد و غنای زبان نیازمند سه عامل است؛ ۱. سیاست؛ ۲. اقتصاد؛ ۳. قدرت. همانگونه که امروز زبان انگلیسی با قدرت و پول آمریکا و انگلستان از طریق کالای شان به کل دنیا سرایت کردهاست.
در هیچیک از سه کشور میراثدار فرهنگ پارسی، جهت بهسازی زبان پارسی نظر به نیازمندی حال فارسی-دری امروز، سیاستگزاری مشخصی وجود ندارد؛ سرمایهگذاری صورت نمیگیرد و قدرت دولت پشتوانهای زبان نیست – مگر در آن حدی که مفادی نرساند. سیاست یک دولت در قبال زبان کاربردی شهروندانش، اهمیت ارزنده دارد. سیاست دولت تاجکستان در قبال پارسی نه تنها که یارای این زبان نشد؛ بلکه رسمخط پارسی را تغییر دادند و از رسمخط ادبیات روسی مدد جستند. در جمهوری اسلامی ایران – که خود را داعیهدار برحق پارسی میداند – سالانه دهها هزار عنوان کتاب به زبان فارسی-دری نوشته و کتابهایی از دیگر زبانها به فارسی-دری ترجمه میشود و صدها رسانه به زبان فارسی نشرات دارد، اما نکتهای قابل تأمل این است که سیاست دولت و مشی نویسندگان و مترجمان این کتابها به چه میزان متجدد است؟ برای غنا و رشد فارسی چه میکنند و کدام روشی برای سچهسازی زبان فارسی-دری به کار میبرند. افغانستان به عنوان رستنگاه فارسی-دری شناخته میشود – بهروایتی در عصر کوشانیان کوچک، اینجا مهد پارسی بودهاست – اما اکنون حمایت از بازدرخشندگی و سچهسازی زبان فارسی-دری در سیاست فرهنگی حکومت و در دستور کار وزارت فرهنگ، وزارت معارف و تحصیلات عالی افغانستان، نیست.
فارسی-دری یک زبان علمی-فرهنگی که بیشتر جنبهٔ تغزل و تصویرگری آن شهرهٔ بازار زبانها شدهاست، امروز در دام بیکفایتی دولتهای حامی و ناهماندیشگی فارسینویسان و کارشناسان فارسی افتادهاست و برای عبور از سد نوسازی (تجدد) و بهسازی (اصلاح)، نیازمند کار و تلاش ادیبان فارسی-دری است. اینروزها کتابهایی زیادی به زبان فارسی-دری چاپ و نشر میشود، اما هیچکدام تابع دستور نگارش ویژه نیست؛ هم از ادبیات سنتی بهره جسته و هم دستورهای نوین نگارش را رعایت کردهاست، بهگونهای - تلفیقی از سنت و تجدد ادبیات پارسی در یک بند کتاب نهفتهاست.
زبان فارسی-دری در ایران، در حال نو شدن قرار دارد و سرمایهگذاری قابل ملاحظهای صورت گرفتهاست؛ اما عامل کندی این روند، سیاست دولت برای بقای متنهای دینی-عقیدتی است که به نحوی زبان در سایهای ایدیولوژی رشد میکند تا ایدیولوژی دینی بر میزان و کیفیت رشد آن مسلط باشد. برای حفظ بازار متنهای دینی که ریشه و رسمخط عربی دارد، روند نوسازی و بازدرخشندگی پارسی را در ادارههای دولتی و نامههای رسمی-اداری به تأخیر انداختهاند. در افغانستان نیز روند نوسازی زبان فارسی-دری حمایت سیاسی و اقتصادی قدرت حاکم را ندارد. به همین دلیل تغییر و تجدد پارسی در افغانستان بیشتر متأثر از اثرهای ایرانی است و دانشکدههای ادبیات پارسی در دانشگاههای افغانستان، از روش خاصی پیروی نمیکند؛ بلکه در سبک نگارش فارسی املای متفاوت و سردرگمی دستوری متبارز شدهاست.
هرگونه تغییر و نوآوری در زبان باید ریشه و بنیاد زبانشناختی داشته باشد که در زبان فارسی-دری برعلاوهٔ این، گزینهای زیباییشناسی نیز مد نظر است. زیباییشناسی و رعایت دستور زبان؛ دو خط سرخ زبان فارسی-دری است که هرگونه نوسازی و بهسازی در سبک نگارش باید برمبنای آن دو نکته صورت بگیرد وگرنه بسیار زود زبان فارسی-دری هویت اصیل و ظرافتهای خویش را از دست خواهد داد.
در سبک جدید نگارش فارسی-دری که روند سچهسازی و بازدرخشندگی فارسی است، تلاش برآناست تا فاصلهگذاری در نگارش واژهها رعایت گردد (فاصله، بیفاصله و نیمفاصله)؛ برای نوشتار از املا و دستورهای عربی کار گرفته نشود (جمعبندی عربی، تنوین، همزه، املای عربی)؛ از نگارش واژههای زبانهای بیگانه پرهیز شود؛ نادرستیهای رایج، لقبها و اصطلاحهای اضافی نگاشته نشود و مطابق با ذوق زیباییشناختی در نگارش فارسی کوتاهنویسی و جملهبندی درست، در نظر گرفته شود. در افغانستان اما این تغییر و تجدد بیشتر به شکل فعالیت غیرقانونی جریان دارد تا تلاش بزرگ فرهنگی برای ماندگار کردن یک زبان ملی کشور؛ زیرا ادارههای دولتی و مرکزهای آموزشی-تحصیلی حتی دانشکدههای ادبیات و خبرنگاری خواهان این تغییر نیست. برگههایی با ادبیات فارسی نوین قبل از آنکه یک تجدد ادبی در روش نگارش باشد به ادارههای مربوط و مقام مسول توهین شمرده میشود؛ برگههای درخواستی به ادارههای دولتی افغانستان باید از پایین به بالا شکل خاکساری و تشریفاتی و از بالا به پایین شکل آمرانه با چند سطر لقب اضافه نوشته میشود. ادبیات رسمی-اداری افغانستان و ادبیات کتابهای دورهٔ مکتب و منبع درسی دانشگاههای افغانستان حاوی یک ادبیات ناسالم و نابهکاری است که در آن زبانهای فارسی-دری با عربی و پشتو و اندکی هم واژههای انگلیسی و فرانسوی درهمآمیختهاست. ویرایش اینگونه ادبیات و نوسازی زبان فارسی-دری نیاز به یک برنامهای کاری دولت دارد و در نخست انگیزهٔ کار برای این تغییر ضروری مینماید. خارج کردن ادبیات اداری دولت از قالب تشریفات جهت روانی و خوشفهمی، اولین ضرورت این تغییر است، سپس سرمایهگذاری برای اصلاح ادبیات کتابهای دورهٔ مکتب و دانشگاه نیازمند سرمایهگذاری و پشتیبانی دولت است تا با ایجاد مرکزهای تخصصی برای اصلاح ادبیات و رشد زبانهای ملی کشور زحمتی به خرج دهد.
رسانهها مهمترین عامل رشد و تغییر زبانهای فارسی-دری و پشتو در افغانستان بوده میتواند؛ اما نقطهای ضعف این است که نهتنها هیئت نویسندگان کل رسانههای افغانستان در مورد سبک نگارش فارسی-دری به یک هماندیشی نرسیدهاند؛ بلکه در درون یک رسانه هم چندین سبک نگارشی وجود دارد و از دستورهای مختلفی کار میگیرند – هر فرد از دستور خاصی پیروی میکند – که این موضوع برای آیندهٔ زبان فارسی-دری نگران کننده است. بهطور نمونه؛ «ادبیات معاصر» نام یک فصلنامهٔ فرهنگی، ادبی و هنری است که بنیاد اندیشه منتشر میکند. در شمارهٔ دوم و سوم این فصلنامه (بهار و تابستان ۱۳۹۵) در مورد زبان فارسی-دری مطلبهای خوبی نوشتهاند. علی امیری: زبان و تفکر (یادداشتی در باب زبان پارسی)؛ علی پیام: بررسی تطبیقی ادبیات اداری و منشیانه دوره سلاطین غزنی و افغانستان کنونی؛ شوکت علی محمدی شاری: زبان پارسی سازهٔ هویت ملی افغانستان؛ حسین نائل: نمایههایی از ناهمگونی اصطلاحی و املایی در زبان فارسی و دیگر نوشتههای بسیار ارزشمندی وجود دارد که همه حاوی وصف و بیان افتوخیز پارسی در افغانستان است. اما آنچه در این نوشتهها کمتر رعایت شدهاست همین روشهای جدید نگارش فارسی-دری است که در واقع وجه تفاوت فارسی نوین را با فارسی آلوده به عربی نشان میدهد.
در رسانهها و کتابهای جدید فارسی-دری در افغانستان نوشتن همزه به صورتهای «ؤ»، «ء»، «ئ»، «هٔ» و تبدیل «ؤ» به «و» که به صورت دو «و» مینویسند (مسوولیت، داوود و…) نیز سبک نازیبایی است؛ نوشتن تنوین به شکلهای «مطلقاً» و «مطلقن» که هردو نادرست است؛ جمعبندی عربی با پسوندهای «ین»، «ات» و «ون» به شکلهای اطلاعات، سیاسیون و معلمین؛ افراط و تفریط در نگارش فاصلهها (فاصله و نیمفاصله) نیز مشکل سردرگم کنندهای در خوانش ونگارش ایجاد کردهاست که تعدادی حتی برای نوشتن «پشمینهپوش» آن را چنان پارچهپارچه میکنند که بهصورت «پشمینهپوش» مینویسند و «دانشجو» را «دانشجو» مینویسند و «دانشگاه» را «دانشگاه» مینویسند. دستور نگارش فارسی-دری این است که برای نوشتن واژههای بسته، نشانههای ساختمانی با نیمفاصله (تورا، بیتاب، بهکلی، تاکابل، بادوست، اندرکار، برسر، از بهرسرمایهگذاری، احمدومحمود) و وندها بهجز پیشوندهای صرفی بدون فاصله (میگفت/همیگفت، همسر، امروز، بیهوده، فرارو، فروکاست، برخورد، ورانداز، واکاوی، ناامید، همدست، بهوش، نترس، دشوار، بادرک، درگیر، برخورد) نوشته شود؛ البته این شیوهٔ نگارش شامل استثناها نمیشود؛ زیرا در صورت تطبیق بر سر کل واژهها زیبایی و خوانش تعدادی از واژهها را برهم میزند؛ مانند «بیهوده/بیهوده» و «هماندیشی/هماندیشی». برای نوشتن «ه» در واژههای زندگی/زنده +گی، بردهگی و… نیز اختلاف نظر است و رسانههای افغانستان نیز در این ناهماندیشی چندی «زندگی» و چندی «زندگی» مینویسند که در هر صورت مانند واژهای مسولیت که به سه شکل «مسوولیت/مسئولیت/مسولیت» نوشته میشود، حتی در یک روزنامهای مانند «روزنامه افغانستانما» که یک روزنامه ملی است؛ این تفاوت نظر میان هیئت نویسندگان آن وجود دارد. بهطور نمونه نگاه کنید بهشناسنامه روزنامه که «مدیر مسوول» نوشتهاند، اما در بیشتر نوشتهها «مسئولیت» مینویسند. این چند مورد فقط مثالهایی از آشفتگی حال زبان فارسی است که امروز در افغانستان بدون درنظرداشت دستور نگارش و زیباییشناختی فارسی-دری نویسندگان رسانهها قلم میزنند. هدف این نوشته نقد زبانشناختی فصلنامه ادبیات معاصر یا روزنامه افغانستانما نبوده، بلکه برای وضاحت موضوع این دو رسانه در نظر گرفته شدهاست. ناگفته نباید گذاشت که این دو نشریه به صورت مقایسوی نسبت به دیگر رسانههای چاپی در افغانستان تا کنون بهخاطر داشتن کادرهای علمی-فرهنگی زبان پارسی بیشتر از دیگران تلاش کردهاست تا زبان فارسی-دری سچه و نوین را بهکار ببرد؛ اما هنوز موفق نشدهاست.
این تفاوت دیدگاه در مورد روش نگارش فارسی-دری سد رشد و تجدد این زبان شدهاست. برای حل این معما لازم است یک هماندیشی میان ادیبان و زبانشناسان پارسی بهوجود بیاید. همانگونه که در ابتدا نیز اشاره شد برای رشد و غنای یک زبان سه عامل مهم قدرت، سیاست و اقتصاد مهم است؛ بنابراین لازم است تا جهت تغییر یکنواخت و همسان در روش نگارش و رسمخط فارسی-دری یک سلسله گفتمانهای فرهنگی میان کشورهای فارسیزبان راهاندازی شود تا از طریق گفتمان فرهنگی و واکاوی ریشههای زیباییشناختی و دستوری زبان فارسی-دری به یک سبک خاص و راهحل سازنده دستیابیم تا در این عصر تمدن و فرهنگ، زبان فارسی-دری نیز با ارایهای نسخهای یکسان برای کل رسانههای فارسی نگار نوسازی شود، بافتهای اصلی دستوری آن حفظ و نوآوریها در این زبان نظاممند شود.
- حسین احمدی