عارف صاحب دیوان در لباس صوفیان خانقاهنشین، صاحب ذوق ادبی در مسند عالمان چلهنشین، فاضل و ادیب وارسته، آیتخدایی، صاحب دیوار الهی، صوفی احمدعلی قندهاری در قرن سیزدهم هجری در قندهار میزیست. صوفی احمدعلی از فارسی زبانان قندهار و از روضه خوانها و ذاکرین اهل بیت(ع) به شمار میرفت. فضل و فضيلت صوفی احمدعلی به گوش امير دوستمحمد خان رسيد و پادشاه وی را به کابل فرا خواند. این عالم عامل پس از گذراندن ایامی در کابل، راهی هندوستان شد و در منطقه «امرتسر» سکنا گزید. وی در سال 1311 هجری قمری در همان شهر از دنيا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد. در حال حاضر آرامگاه وی نه تنها زیارتگاه عام و خاص بوده بلکه هندو مذهبان نیز اعتقاد راسخی به این عالم دینی دارند.
صوفی احمدعلی در نخست در کسوت یک آخوند و ملا در قندهار زندگی میکرد، اما بر اثر برخی حوادث حالش دگرگون شد و در سلک عارفان و صوفیان درآمد. از محتوای دیوان این عالم بزرگ، مشخص میشود که اطلاعات و مقام علمی وی از یک آیتالله کمتر نبوده است. بنابر این صوفی احمدعلی قبل از این که در سلک عارفان درآید، به معنای واقعی یک آیتالله و عالم دینی بوده است.
در تاریخ معاصر افغانستان برای اولین بار شرح حال این عارف وارسته در مجله آریانای افغانستان به چاپ رسیده است. در کتاب «د کندهار مشاهیر= مشاهیر قندهار» که در سال 1349 شمسی به زبان پشتو نوشته شده نیز ذکری از این عالم فاضل رفته است. در کتاب «دانشنامه ادب فارسی» نیز به زندگی این عارف پرداخته شده است. این کتابها را در اختیار دارم و همه آن ها را برای بررسی کردم.
صوفی احمدعلی قندهاری در بین شاعران و اهل عرفان شیعی شخصیت شناخته شدهای است. ادیبان و شاعران و اهل ذوق به نوبه خود مجلس خود را با اشعار این عارف دلسوخته میآراستند. قبل از انقلاب در افغانستان، سالانه عرس(بزرگداشت) صوفی احمدعلی در قندهار، کابل و دیگر مناطق افغانستان برگزار میشد. صوفی احمدعلی علاوه محبوبیت نزد اهل عرفان اسلامی، اهل هنود افغانستان نیز ارتباط تنگاتنگی با اشعار وی دارند. تاکنون چندین بار سیر زندگی صوفی در انجمن «کابل نات» که وابسته به اهل هنود افغانستان است، به بررسی گرفته شده است.
«شرارستان» عنوان ديوان صوفی احمدعلی قندهاری است که در سال 1389 در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب به کوشش «عبدالرحیم غفوری» و دیباچه «محمدحسین نایل» و با دو مقاله از داکتر «اکرم عثمان» و «صبورالله سیاسنگ» به زیور چاپ آراسته شده است. دیوان صوفی احمدعلی شامل مناقب، غزلیات، مسمطها، مستزادها، رباعیات و مثنویها است. سبک مورد استفاده صوفی، عمدتاً سبک خراسانی است اما وقتی غربتنشین ما همنشین تربت بیدل و دهلوی گردید، بیشتر به سبک هندی گرایش پیدا کرد. به رغم آن که او اهل زهد و تقوا بود و به لذات دنیوی علاقهای نداشت اما جهان پیرامون خود را با تمام شادیها و خوبیهایش دوست داشت.
در سرودههای صوفی، اضافه بر بيان انديشه عرفانی، پيامهای وجود دارد که انسان را به تهذيب نفس و نيکو کاری و مقاومت در برابر ناملايمات دعوت می نمايد. صوفی احمد علی در دورهای زندگی میکرد که مصادف با تهاجم انگليس به افغانستان و جنگهای دراز مدت بين شهزادگان سدوزايی و محمدزايی بود. در اين دوره هيج گونه توجهی به فرهنگ نمیشد و شرايط بالندگی استعدادهای هنری فراهم نبود. بنا بر اين صوفی احمدعلی نيز نمیتوانست از آن وضعيت بيرون باشد لهذا صوفی به جهان درون گرايش پيدا کرد و جهان بيرون را فضای مناسبی برای تنفس معنوی خود تشخيص نداد.
در جملات کوتاهی که در آغاز ديوان به قلم خود شاعر آمده است او خود را «خانه زاد کشور خرابی و تعليم يافته دبستان نامردای و «فقير عجز تصوير» معرفی میکند و اشعار خود را «اخگر پاره چند» و ديوانش را «شرارستان» نام میگذارد و از نامردای و نابسامانی خود خود میگويد:
جگر آتش، دل آتش، سينه آتش، ديده ها آتش
از اين هر چار آتش کار و بارم خوش بسامان است
اثر گذاری رويدادهای اجتماعی هم بر منش و کنش شاعر نيز نقش مشهود داشته و در نمونههای بسياری از شعر او جلوگر است:
دو عالم را اگر زير و زبر سازی، نمی يابی
ز خود هر چند دور افتی قرين يابی وصال او
شعر صوفی از ساختار استوار، مايه نيرومند، اشارههای زيبا و معانی بلند برخوردار است و برای هر خواننده و شنونده گيرايی دارد و مقبول خاطر او میافتد:
به ميدان محبت ز اشتياق دل قوی دارم
هزاران ناوک مژگان زنی نايد صدا از من
گفتنی است که صوفی احمدعلی پس از سفر به هندوستان، باردیگر برای شش ماه به سرزمین خود قندهار بازگشت اما دوباره عزم دیار دهلوی کرد. خاندان میرزا قربان علی شهید از خانوادههای سرشناس قندهار از احفاد صوفی احمدعلی است. حاج غلامعلی قاسمی، حاج عبدالرزاق غفوری و برادران غفوری از همین خانواده هستند .
محمد مرادی