سیدمحمدباقر مصباح زاده
سازمان جوانان افغان (Afghan Youth Organization) كه به نام «جمعيت جوانان افغان» و بيشتر بهنام «جوانان افغان» نيز ياد شده در زمان امانالله خان توسط جناح روشنفكر جنبش مشروطهي دوم كه با شاه امانالله نزديك بود شكل گرفت. اعضاي شناخته شده و برجستهي اين سازمان شامل آقايان مير غلام محمد غبار، عبدالرحمان لودين، تاج محمدخان بلوچ پغماني، فيض محمدخان باروت ساز، غلام محيالدين آرتي، محمدانور بسمل، ميرزا عبدالرحمان و ... ميشدند. در كتاب آغاز و فرجام جنبشهاي سياسي در افغانستان، در بارهي سازمان جوانان افغان، مطالبي به اين شرح آمده است:
«انتوني آرنولد»، مينويسد كه گروهي بهنام «جوانان افغان»، در زمان نادرشاه مخفيانه فعاليت ميكرد. او ترور سردار محمدعزيزخان را در آلمان، حمله به سفارت انگليس در كابل و ترور محمد نادرشاه را به اين گروه نسبت ميدهد. از اطلاعاتي كه انتوني آرنولد ارائه ميكند چنين بر ميآيد كه سازمان جوانان افغان با كميتهاي كه پس از قتل غلام نبي خان چرخي دركابل تشكيل شده بود و با غلام صديقخان چرخي در آلمان رابطه داشت يكي بوده است. آرنولد در رابطه با سازمان جوانان افغان چنين مينويسد: «سازماني كه به قتل اشخاص مذكور [سردار محمدعزيز و برادرش محمد نادرشاه] دست زد بهنام جوانان افغان ياد ميشد كه خود را وارث مستقيم سازماني كه در زمان حبيب الله و امان الله تحت اين عنوان فعاليت مينمود ميدانست. در اين روزها جوانان
فعاليتهاي جوانان افغان در داخل كشور از مكتب نجات و در خارج از جرمني تنظيم و اداره ميشد. شخص رابط بين اين دو گروه در داخل و خارج، زن يكي از هندي ها بود. اين زن كه خانم «مهتا سنگ»، نام داشت اصلاً از جرمني [آلمان] بود و با يكي از هنديهاي عضو حزب انقلابي سيكها به نام «غدر پارتي»، ازدواج نموده بود. غدر پارتي به كمك روسها در افغانستان جا به جا شده بود تا به فعاليتهاي ضد انگليسي ادامه دهد.
افغان ادعا داشتند كه هدف آنها از بين بردن رژيم محمدنادر دست نشانده انگليس ميباشد.
فعاليتهاي جوانان افغان در داخل كشور از مكتب نجات و در خارج از جرمني تنظيم و اداره ميشد. شخص رابط بين اين دو گروه در داخل و خارج، زن يكي از هندي ها بود. اين زن كه خانم «مهتا سنگ»، نام داشت اصلاً از جرمني [آلمان] بود و با يكي از هنديهاي عضو حزب انقلابي سيكها به نام «غدر پارتي»، ازدواج نموده بود.
غدر پارتي به كمك روسها در افغانستان جا به جا شده بود تا به فعاليتهاي ضد انگليسي ادامه دهد. زن مذكور يك سماوات(قهوه خانه) در بازار شاهي كابل داشت كه مركز تجمع و مجالس سري دانش آموزان مدرسهي نجات بود. خود مهتا سنگ هم بهحيث شخص رابط بين دانش آموزان مكتب نجات و بازماندگان خانواده ي غلام نبي چرخي در آلمان فعاليت مينمود. بدين ترتيب مسكو از طريق سيكهاي هند بر فعاليتهاي جوانان افغان نظارت داشت و برنامههاي ايشان را تنظيم مينمود. روسها نميخواستند به صورت مستقيم در موضوع مداخله نمايند. گروه سيكها در قتل نادرشاه مستقيماً دخالت داشت. از نظر دانش آموزان مذكور قتل نادر شاه يك مسألهي شخصي و انتقام جويانه بود. ايدئولوژي ماركسيزم در اين مسأله نقش اساسي نداشت، اما با آن هم هدف روسها از داشتن ارتباط با آنها سياسي بود و ميخواستند كه اين تيغ را متوجه انگليس سازند.»
و اما مير غلام محمد غبار كه از اعضاي مهم سازمان يا جمعيت جوانان افغان بود در رابطه با فعاليت اين جمعيت در زمان نادرخان مينويسد در شب آن روزي كه سپه سالار نادرخان اعلان پادشاهي نمود، بقاياي حزب جوانان افغان در خانهي او (غبار) در دروازهي لاهوري تشكيل جلسه دادند و بر سر چگونگي برخورد با رژيم جديد به مذاكره پرداختند. در اين جلسهي حزبي غلام محيالدين آرتي گفت: «قضيهي افغانستان به اين بساطت نيست كه شما فكر ميكنيد. دست مخفي خارجي نقش بزرگي در تعين مقدرات كشور دارد. دولت امانيه با حسن نيت و صبغهي انقلابي كه داشت، كم تجربه و مغرور بود، دست خارجي به وسيلهي عمال داخلي دولت را منحرف ساخت و با دستهاي خودش قبراو را كند.»
غبار، دربارهي خودش مينويسد كه در آن جلسه گفته بود: «عدم كمك و عدم همراهي با دولت به تنهايي كافي نيست، زيرا بيطرفي جمعيت را به يك دستهي تماشاچي مبدل ميكند. پس تصويب شود كه علاوتاً ضد دولت مبارزه به عمل آيد.»
تاج محمد پغماني اظهار داشت كه «وظيفهي هر فرد و جمعيت وطن خواه اين است كه تا حد توان ضد اين رژيم تحميلي مبارزهي ملّي را دوام بدهد.»
فيضمحمد خان باروت ساز نيز گفت كه «مبارزه با تسلط اجنبي در زير هر نقابي كه باشد وظيفهي اولين و آخرين جوانان افغان است.»
به همين ترتيب عبدالرحمان لودين و ديگران نيز نظريات شان را ابراز داشتند و در پايانِ گفتوگوها تصميم مشترك گرفته شد. غبار در اين رابطه مينويسد: «بالاخره مجلس با اكثريت آراء فيصله كرد كه: مبارزهي مخفي ضد دولت جديد به شدت تعقيب گردد ولي مبارزهي علني فعلاً به صورت موقتي معطل گذاشته شود تا ديگ اين بحران از غليان بايستد و دستگاه حاكمهي جديد به شكل ثابت خودش را به مردم نشان بدهد. آنگاه جمعيت تاكتيك مبارزهي علني خود را نيز به استقامت هدف غایی در داخل كشور تعيين خواهد نمود.» (12)