سازمان نصر افغانستان در تابستان سال ۱۳۵۸ در ابتدا بهنام «گروه نصر» با انتشار اعلامیهای در شهر قم اعلام موجودیت کرد. گروه نصر توسط آقایان سیدحسین حسینی درهٔ صوفی، ضامنعلی واحدی، عبدالعلی مزاری، میرحسین صادقی ترکمنی (پروانی)، قربانعلی عرفانی، یوسف واعظی، عبدالحسین اخلاقی، خادمحسین ناطقی و عزیزالله شفق تأسیس شد.
این گروه در حقیقت از به هم پیوستن سه حلقهٔ سیاسی تشکیل شد: یکی حلقهٔ متهم و مشهور به قومگرایی (مغول پارت) در کابل که بعداً آن را «حزب حسینی» نامیدند و افراد شاخص آن را شیخ صادقی ترکمنی (پروانی)، عزیزالله شفق، محمدکریم خلیلی، سیدعباس حکیمی و … تشکیل میدادند؛ دیگری حلقهٔ مقیم نجف اشرف که در قالب دستهٔ سینهزنی بهنام «شباب الهزاره» ظهور کرده بود و فرد شاخص آن حجتالاسلام آقای شیخ قربانعلی عرفانی یکاولنگی، بهشمار میرفت، و حلقهٔ سومی شامل طلاب علوم دینی مقیم ایران و سوریه میشد. حلقهٔ مقیم سوریه تحت عنوان «روحانیت مبارز» فعالیت میکرد. طلاب مقیم ایران و سوریه نیز دو دسته بودند، یک دستهٔ آنها از قبل با مغولیستهای کابل و کویته ارتباط داشتند که شیخ ضامنعلی واحدی و شیخ اسحاق رضایی از جملهٔ آنها بودند. دستهٔ دومی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد مقدس، گروهی را بهنام «گروه مستضعفین» تشکیل داد متشکل از آقایان امانالله موحدی، محمد ناطقی عینک، سید عبدالحمید سجادی لعلی، مصطفی اعتمادی، مهدوی اصغری سنگتخت و استاد صابری لعل بود که حدود دوماه بعد از تأسیس گروه نصر با این گروه متحد شده و «سازمان نصر افغانستان» را تأسیس کردند.
یک سال بعد از تأسیس سازمان نصر، آقایان قسیم اخگر، ستار، رحمتالله افتخاری – مشهور به افتخاری سرخ _ و دکتر سید عبدالحمید معصومی که تازه به ایران آمده بودند به سازمان نصر پیوستند. آقای اخگر قبلاً در کابل توسط ضامنعلی واحدی دعوت شده بود، چون آن دو از قبل باهم آشنا بودند. این مجموعه که ناطقی عینک و سید محمدرضا (سید جواد) علوی شهرستانی نیز با آنها بودند تمایلات چپی و مخالف با خط امام خمینی (ره) بروز میدادند که در نشریهٔ «پیام مستضعفین» ارگان نشراتی سازمان نصر، انعکاس مییافت. چنانچه آقای اخگر در نشریهٔ پیام مستضعفین در مقالهای تحت عنوان «نگرشی بر شعار نه شرفی و نه غربی» شعار صدور انقلاب و انترناسیونالیسم اسلامی را محکوم نموده بود. به گفتهٔ جناب آقای عرفانی یکاولنگی، این دسته خواستار همکاری با گروههای چپی التقاطی و مارکسیستی که آنها را «گروههای مترقی» مینامیدند، بودند و این امر سبب شد که آقایان اخگر، افتخاری و علوی در سال ۱۳۶۱ از سازمان اخراج شوند.
به نظر میرسد که جناح چپ التقاطی و نفوذی تا سال ۱۳۶۱ در رهبری و هدایت سیاسی سازمان نصر نقش برجسته داشت، چنانچه آقای علوی که از سازمان اخراج شد در این رابطه چنین مینویسد: «این سازمان در سه سال نخست فعالیت خود شایستهٔ هر نوع تقدیر است؛ چون در آن دور از فعالیتهای خود، پیروی از آرمانهای انسانی و روشنفکرانه، درک مفاهیمی چون استقلال ملی، تمامیت ارضی، حقوق ملیتها، آزادی، آشکاراگویی و درستاندیشی را وجههٔ همت خود قرار داده بود. این به دلیل وجود عناصری آگاه و انسان مدار و آزادیخواه در هیئت رهبری آن سازمان بود.» (۱)
برای کسانی که با فرهنگ و ادبیات روشنفکران سکولار، التقاطی و کمونیست افغانستان آشنایی دارند و عناصر چپی عضو سازمان نصر را میشناسند واضح است که منظور آقای علوی از «آرمانهای انسانی و روشنفکرانه، درک مفاهیمی چون …» همان آرمانها و نظریات و موضعگیریهای مخالف نظام اسلامی و تفکرات التقاطی آمیخته با زهر مارکسیزم است و عناصر آگاه و انسان مدار و آزادیخواه مورد نظر ایشان نیز آقایان قسیم اخگر، رحمتالله افتخاری و … میباشند.
به هر حال، در آغاز کار سه گرایش فکری در سازمان نصر مشاهده میشد که این گرایشها بهطور عمده بر اساس سوابق حلقههای تشکیل دهندهٔ سازمان بهوجود آمده بودند، اما از انقلاب اسلامی ایران نیز ظاهراً تأثیر پذیرفته بودند. این گرایشها عبارت بودند از:
۱_ گرایش قومی _ مذهبی که خود را گرایش انقلابی و پیرو خط امام خمینی (ره) هم قلمداد میکرد.
۲_ گرایش مائوئیستی و التقاطی که در حلقهٔ مغولیستهای کابل به سرپرستی محمداسماعیل مبلغ و میرحسین صادقی و در حلقهٔ مشهد در جمع شاگردان سید حیدر محمودی نفوذ داشت و بعد از تشکیل سازمان نصر در صف این سازمان باقی ماند و با انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه آشکارا مخالفت میکرد.
۳_ گرایش اسلامی، این گرایش متعلّق به کسانی بود که یا از اول معتقد به اسلام و مبارزهٔ اسلامی بودند یا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت خط امام در ایران متحول شدند و تفکرات التقاطی و انحرافی شان را اصلاح نمودند. این دسته در ابتدا صادقانه پیرو خط امام خمینی (ره) بود. چنانچه آقای عرفانی یکاولنگی در صفحهٔ ۲۴ کتاب «امام و انقلاب اسلامی افغانستان» راجع به خط امام چنین مینویسد: «امروز بر ملت مسلمان ماست که خط امام و رهبریهای خردمندانهٔ وی را که از ژرفای ایمان به الله و خط توحیدی سرچشمه میگیرد، بیش از پیش سرمشق علمی و عملی خود قرار دهد.»
سازمان نصر در ابتدا خود را ادامه دهندهٔ راه علامه بلخی میدانست و چند سمینار در رابطه با گرامیداشت بلخی برگزار کرد و برای اولین بار اشعار بلخی را نیز منتشر کرد.
اعضای شورای مرکزی نصر، پس از تصفیهٔ سال۱۳۶۱ عبارت بودند از: عبدالعلی مزاری، سیدحسین حسینی، محمدکریم خلیلی، عزیزالله شفق، قربانعلی عرفانی، یوسف واعظی، سید عباس حکیمی، خادمحسین ناطقی، محمد ناطقی و ضامنعلی واحدی.
در دوران جهاد، بهخصوص پس از سال ۱۳۶۱ گرایش اسلامی ظاهراً بر سایر گرایشها در سازمان نصر برجستهتر جلوه میکرد. تلاشها و پشتکار آقای مزاری و ارتباطات او و آقای حسینی درهٔ صوفی با بعضی انقلابیون ایرانی، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد که هم آقای مزاری در سازمان برجستهتر گردد و هم خط اسلام فقاهتی حداقل از نظر فرهنگی اندکی بر سازمان حاکم شود. چنانچه مقالات متعددی در رد ناسیونالیسم و جریان مغولگرایی «تنظیم نسل نو هزاره» چاپ گردید؛ مرامنامهٔ سازمان نصر تدوین شد و بهجای شعار التقاطی «به پیش به سوی جامعه قسط توحیدی» شعار «به پیش بهسوی استقرار جمهوری اسلامی در افغانستان» مطرح شد.»
---------------
پانوشت:
۱- فصلنامهٔ علمی و فرهنگی طرح نو، سال سوم، شمارهٔ دوازدهم و سیزدهم، بهار و تابستان ۱۳۸۶، ص ۳۳.