شاه امانالله در کنار کارنامه قابل قدر و دستاوردهای مثبتی که برای افغانستان داشت پایهگذار برخی از اقدامات تبعیض آمیز و بحران زا در تاریخ افغانستان است که پیامدهای منفی برای مردم افغانستان داشتهاست و بذر نفاق و کینه را در میان اقوام این سرزمین کاشتهاست که یکی از مهمترین عوامل ناامنی، بیثباتی
این اقدام شاه امانالله که براساس یک فرمان در تاریخ ۱۶ حمل ۱۳۰۲ انجام گردید در واقع شیوهٔ نوین و روی دیگر از اقدامات پدربزرگش عبدالرحمان خان بود که با زور شمشیر و کشتار بیرحمانهٔ مردم زمینهای مردم هزاره را در ولایات قندهار، زابل، هلمند و ارزگان غصب نموده و به ملکیت مهاجمان درآورد!
و بحران افغانستان ریشه در همین اقدامات شاه امانالله دارد.
اقدامات شاه امانالله برای انتقال مردم مشرقی و جنوبی به سمت ولایات شمالی که به «نظامنامه ناقلین به سمت قطغن» مشهور است یک اقدام کاملاً تبعیض آمیز و بحران زا بود که موجب نارضایتی شدید ساکنان اصلی این مناطق گردید و غصب زمینها و املاک مردم محلی و بخشش آن به افراد غیر بومی در یک برنامه سیستماتیک یک صفحه تاریک در کارنامه شاه امانالله است که پیامدهای ناگوار آن تاهنوز باقی مانده و مردم را گرفتار درد و رنج کردهاست.
این اقدام شاه امانالله که براساس یک فرمان در تاریخ ۱۶ حمل/فروردین ۱۳۰۲ انجام گردید در واقع شیوهٔ نوین و روی دیگر از اقدامات پدربزرگش عبدالرحمان خان بود که با زور شمشیر و کشتار بیرحمانهٔ مردم زمینهای مردم هزاره را در ولایات قندهار، زابل، هلمند و ارزگان غصب نموده و به ملکیت مهاجمان درآورد!
به موجب این نظامنامه حتی زمینهای تحت کشت و مالکیت مردم محلی به زور گرفته شده و به ناقلین داده شد. این نظامنامه شامل چند ماده بود که در بند دوم آن آمدهاست: «مدیریت زراعت قطغن قبل از رسیدن ناقلین زمینهای قطغن را به نظر دقت گرفته و برای اسکان ناقلین استحضارات اولیه را اجرا میدارد، از آن جمله زمینی که حالا آب داشته و برای اسکان ناقلین تیار باشد مشخص میکند و تعداد نفر ناقلین را که در این زمینها سکونت و گذاره کرده میتوانند تعیین میکند» (نظامنامه ناقلین به سمت قطغن، صفحه اول، بند دوم). جالب است در این نظامنامه علاوه بر معافیات مالیاتی بهمنظور تشویق کسانی که از ولایتهای شرقی و جنوبی به قندوز میرفتند
تنها دلیل نا امنی ولایات شمالی مثل بغلان، قندوز، سمنگان، بلخ، سرپل، جوزجان و فاریاب وجود همین ناقلین است. ناقلین غیر بومی به جای همکاری با دولت و همنشینی مسالمت آمیز با سایر مردم این ولایات همیشه با دشمنان و تروریستان همکاری نموده و زمینه نا امنی و بیثباتی را فراهم کردهاست. همکاری ناقلین با تروریستها و گروه طالبان هم باعث نا امنی این ولایات شده و هم به اختلافات قومی و زبانی دامن میزنند و دشمنی بین اقوام این ولایات را گسترش میدهد.
دولت وقت تعهدات گستردهای دیگری را نیز برای ناقلین در نظر گرفته بود. در بند هفتم نظامنامه ناقلین چنین آمدهاست:
کسانی که با عیالداری خود از رعایای حکومتی متعلقه کابل و حکومتیهای اعلای سمت مشرقی و جنوبی خواهش زمینداری و رفتن قطغن را داشته باشند برای ترفیه (رفاه) حال اوشان معافیات ذیل داده میشود:
الف:- برای هر فرد ذکور و اناثیه خانهواری که هفتساله یا بالا باشد فی نفر هشت جریب زمین آبی از اراضی که برای ناقلین مخصوص و معین میشود در علاقه و نواحی حکومت قطغن داده میشود.
ب:- قیمت زمین مذکور از طرف ناقلین فی جریب یک شاهی به خزینه دولت تسلیم میشود. نایبالحکومه قطغن به موجب ماده (۱۰) نظامنامه فروش اراضی قباله شرعی برای ناقلین میدهد.
ج:- برای بذر افشانی سال اول فی جریب چهار سیر گندم و جو به ضمانت همدیگر داده میشود، بعد از سه سال در ظرف سه سال واپس به قرار…. همان سال اول گرفته میشود.
د:- برای چهل جریب زمین دوصد روپیه معادل ۱۸۲ افغانی و ۸۲ پول عوض قیمت خرید قلبه و غیره سامان زمینداری به ضمانت همدیگر بطور تقاوی داده میشود، بعد از سه سال در ظرف سه سال گرفته میشود.
هـ:- از اول کشت شش سال کامل از مالیات دیوانی معاف میباشند.
و:- از اول سال هفتتم الی سه سال کامل مناصفه مالیه پلوان شریک گرفته میشود، و بعد از اکمال سه سال مذکور، موافق پلوان شریک مالیه گرفته میشود.
ز:- محصول مال مواشی که ناقلین با خود در قطغن آورده باشند، در اول آمدنشان سیاهه میشود، و درمدت سه سال از محصول معاف میباشند و نیز از محصول گاو قلبه که در قطغن بقدر احتیاج زراعت زمین خود خریداری میدارند، سه سال معاف هستند.
ح:- محصول سرخانه فی خانهوار، ده روپیه مقرر است، ناقلینی که به موجب مواد این نظامنامه روانه قطغن میشوند، در مدت سه سال از محصول سرخانه معاف گفته میشوند.
یکی از اثرات جابهجایی ناقلین اختلافات و تنشهای قومی و زبانی دوامدار در این مناطق است که همواره موجب بحران شده و در آینده هم خواهد شد.
تنها دلیل نا امنی ولایات شمالی مثل بغلان، قندوز، سمنگان، بلخ، سرپل، جوزجان و فاریاب وجود همین ناقلین است. ناقلین غیر بومی به جای همکاری با دولت و همنشینی مسالمت آمیز با سایر مردم این ولایات همیشه با دشمنان و تروریستان همکاری نموده و زمینه نا امنی و بیثباتی را فراهم کردهاست. همکاری ناقلین
نباید به بهانه اسکان کوچیها اقدامات توطئه آمیز علیه ساکنان محلی انجام شود و مردم قبایل وزیرستان را به افغانستان انتقال داده و جایگزین سازد چنانکه در زمان حامد کرزی پشتونهای پاکستانی را به ولایات شمالی به نام عودت کنندگان انتقال داده و مسلح نمودند که موجب تشدید نا امنی در ولایات شمالی گردید.
با تروریستها و گروه طالبان هم باعث نا امنی این ولایات شده و هم به اختلافات قومی و زبانی دامن میزنند و دشمنی بین اقوام این ولایات را گسترش میدهد. اختلاف و دشمنی بین اقوام در کشور کثیر الاقوام افغانستان زمینهساز بحرانهای سیاسی بزرگ و دراز مدت در افغانستان گردیدهاست.
مشکل دیگر عدم تجربه اندوزی و عبرت آموزی از این اقدام بحران زا است و بازهم به نحوی دیگر تکرار میشود تا زمینهساز بحرانهای بعدی گردد. در تازهترین مورد آقای محمد اشرف غنی رئیسجمهور نیز بعد از افتتاح بند کمال خان اعلام کرد که در هر سدی که افتتاح میشود ۱۰ درصد از زمینهای اطراف آن به کوچیها واگذار میگردد!
اسکان کوچیها ایدهای خوبی است زیرا در عصر حاضر زندگی کوچی گری منسوخ شده و پاسخگوی نیازهای کوچیان نیست. از طرف دیگر ادامه زندگی کوچیگری خود باعث بحران شده و هرساله در فصل بهار موجب تنش بین کوچیها و ساکنان محلی میشود. اما نباید به بهانه اسکان کوچیها اقدامات توطئه آمیز علیه ساکنان محلی انجام شود و مردم قبایل وزیرستان را به افغانستان انتقال داده و جایگزین سازد چنانکه در زمان حامد کرزی پشتونهای پاکستانی را به ولایات شمالی به نام عودت کنندگان انتقال داده و مسلح نمودند که موجب تشدید نا امنی در ولایات شمالی گردید.
الان هم که در آستانه کنفرانس استانبول قرار داریم و قرار است در این کنفرانس برروی برقراری صلح و نظام آینده بحث صورت بگیرد سزاوار است که این موضوعات نیز در این کنفرانس مطرح شود تا ریشههای بحران خشکانده شود و اگر ریشههای بحران حل نشود افغانستان روی صلح و ثبات دائمی را نخواهد دید و آتش کینههای فرو مانده هراز چندگاهی شعلهور گردیده و بحران جدیدی به وجود خواهد آورد!