از قرن 5 تا 14 میلادی
نظام اسلامی براساس قرائت طالبان از شریعت اسلامی با عقل و منطق و آموزههای اصیل و ارزشمند اسلام در تضاد و مغایرت قرار دارد و نمیتوان آن را اسلامی نامید بلکه یک حکومت استبدادی قرون وسطایی است که در آن از عدالت، آزادی و احترام به حقوق شهروندی مردم افغانستان خبری نیست.
را در اروپا قرون وسطی نامیدهاند. قرون وسطی یکی از بدترین و سیاهترین دوران تاریخ اروپا به شمار میرود. در این دوره در کشورهای اروپایی، شکنجه رواج گستردهای داشته است و کلیسای کاتولیک و دولتهای اروپایی که قدرت را در دست داشتند مخالفان سیاسی و عقیدتی خود را با ابزارهای مختلف شکنجه میکردند.
مقامات کلیسا میگفتند که انسان باید از تجسس و تحقیق دست بکشد و به حقارت و ضعف خویش در مقابل ایمان و عقیده و در برابر الهامات و معجزات اعتراف نماید و به آیین مسیح چشم بسته ایمان بیاورد؛ و چون بعضی از مندرجات کتاب مقدس با حقایق علمی سازگار نبود و علم و عقل بطلان آنها را ثابت می کرد، ناچار کلیسا میکوشید که عقل و علم را در خدمت ایمان و مسیحیت درآورد. هیچ کسی جرأت مخالفت با دستورات کلیسا را نداشت و هرکسی که با دستورات، افکار و روش کلیسا مخالفت میکرد به سختی مورد شکنجه قرار گرفته و نابود میشدند.
طالبان نیز در دوران حکومت کوتاه خود در دهه هفتاد شمسی روش حکومت کلیسای قرون وسطی را در افغانستان پیاده ساخته و اجرا میکرد و کسی جرأت اعتراض و انتقاد به روش و اعمال ضد انسانی طالبان را نداشتند و اداره امر به معروف طالبان نقش سازمان تفتیش عقاید کلیسا را بازی میکرد
مأموران امر به معروف طالبان که خودشان ابتدایی ترین مسائل دینی خود را نمیدانستند زن و فرزند و نوامیس مردم را در کوچه و خیابان با کابل و شلاق کتک می زدند و زنان و دختران حتی حق بیرون آمدن از خانه را نداشتند و از حق کار و تحصیل نیز محروم بودند.
و افراد زیادی به بهانه مخالفت با طالبان و به جرم اعتراض به شیوه حکومت داری طالبان شنکجه و سر به نیست شدند.
اکنون نیز که گفتگوهای صلح افغانستان در قطر جریان دارد یکی از مسائلی که در این مذاکرات طالبان بر آن پافشاری میکند نظام اسلامی است. اما اینکه منظور از نظام اسلامی مورد نظر طالبان چه نوع نظامی است قابل تأمل است! برای اینکه اگر منظور از نظام اسلامی نظامی باشد که در آن قوانین شریعت اسلامی نافذ باشد و قانون اساسی آن مطابق آموزههای دین اسلام باشد و در محاکم و دادگاههای آن احکام اسلام اسلامی جاری و قضاوتها و احکام براساس شرع اسلام باشد که چنین نظامی هم اکنون در افغانستان برقرار است و عالمان دینی هم آن را تأیید و حمایت میکند و اصرار طالبان برای حاکمیت نظام اسلامی معنا ندارد.
اما اگر منظور طالبان از نظام اسلامی نظامی مبتنی برقرائت طالبانی از شریعت اسلامی باشد نه عملی است و نه مورد قبول مردم افغانستان است. زیرا نظام اسلامی براساس قرائت طالبان از شریعت اسلامی با عقل و منطق و آموزههای اصیل و ارزشمند اسلام در تضاد و مغایرت قرار دارد و نمیتوان
عملکرد ضد انسانی و خلاف شرع طالبان در کشتار مردم بیگناه و غیر نظامی، تخریب اموال عمومی و و زیر بنایی کشور پوشالی بودن ادعای اسلام خواهی طالبان را ثابت ساخته و نشان میدهد که طالبان پایبندی به دین و شرع ندارد و شعار اسلام خواهی آنها و ادعای برقراری نظام اسلامی فقط در حد شعار و برای فریب افکار عمومی و عوام فریبانه است و هدف طالبان به دست گرفتن حکومت انحصاری در افغانستان است.
آن را اسلامی نامید بلکه یک حکومت استبدادی قرون وسطایی است که در آن از عدالت، آزادی و احترام به حقوق شهروندی مردم افغانستان خبری نیست.
مردم افغانستان هنوز فراموش نکرده اند که در زمان حکومت کوتاه و سیاه طالبان چه بر سر مردم گذشت و افغانستان را به زندان بزرگ و جهنم تبدیل کرده بود که شهروندان کشور حتی اختیار نوع لباس و مدل مو و ریش خود را نداشتند.
مأموران امر به معروف طالبان که خودشان ابتدایی ترین مسائل دینی خود را نمیدانستند زن و فرزند و نوامیس مردم را در کوچه و خیابان با کابل و شلاق کتک می زدند و زنان و دختران حتی حق بیرون آمدن از خانه را نداشتند و از حق کار و تحصیل نیز محروم بودند.
آنچه مسلم است و در طی حد اقل 25 سال اخیر به اثبات رسیده است که این است که طالبان تنها وتنها به دنبال انحصار قدرت در افغانستان است و شرع و دین پوششی برای تمامیت خواهی و انحصار طلبی و بهانه ای برای تداوم جنگ نا مشروع آنها با حکومت قانونی افغانستان است.
رهبران طالبان با هدایت آی اس آی و شعار نظام اسلامی میخواهند که به جنگ نا مشروع خود مشروعیت داده و جنگجویان خود را از لحاظ ذهنی و اعتقادی اقناع کنند که جنگ آنها مقدس و جهاد در راه نظام اسلامی است زیرا در غیر این صورت شاید عدۀ کثیری از جنگجویان طالبان دست از جنگ بکشند و به جنگ با حکومت قانونی افغانستان ادامه ندهند.
عملکرد ضد انسانی و خلاف شرع طالبان در کشتار مردم بیگناه و غیر نظامی، تخریب اموال عمومی و و زیر بنایی کشور پوشالی بودن ادعای اسلام خواهی طالبان را ثابت ساخته و نشان میدهد که طالبان پایبندی به دین و شرع ندارد و شعار اسلام خواهی آنها و ادعای برقراری نظام اسلامی فقط در حد شعار و برای فریب افکار عمومی و عوام فریبانه است و هدف طالبان به دست گرفتن حکومت انحصاری در افغانستان است.