سرنوشت و شهادت سردار سلیمانی شباهت زیادی به سرنوشت و مرگ چهگوارا دارد. هر دو مبارز راه آزادی بودند و هر دو برای رهایی ملتها و مردم سرزمینهای خود از چنگال استکبار و استثمار مبارزه مینمودند و هر دو با توطئه سازمان سیا و همکاری مزدوران منطقه ای به ابدیت پیوستند.
ارنستو چهگوارا در تاریخ مبارزات ضد استعماری و آزادیبخش جهان نام آشنایی است و کمتر کسی است که نام این مبارز نامور راه آزادی را نشنیده باشد.
با اینکه چهگوارا در آرژانتین و در یک خانواده مرفه و ثروتمند به دنیا آمد اما وقتی که در زمان تحصیلاتش با بدبختی، مشکلات و فقر مردم کشورهای آمریکای جنوبی آشنا گردید تصمیم گرفت تا با عاملان فقر و بدبختی مردمان آن سامان، یعنی استعمار و استثمار مبارزه نموده و برای رهایی مردم از فقر و بد بختی و یوغ استعمار دست به مبارزه مسلحانه بزند و تفنگ به دست گرفته و دوشادوش مردمان آمریکای جنوبی از کوبا تا بولیوی کوه به کوه و دره به دره بجنگد و از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور برود و سرانجام جانش را در راه آزادی فدا نماید.
این فداکاری و مبارزات بدون مرز او علیه امپریالیسم و استثمارگران بود که نام او را ماندگار ساخت و او را برای ملتهای آمریکای جنوبی به یک قهرمان و سمبول آزادی تبدیل کرد.
شهید سردار قاسم سلیمانی هم یکی از محبوبترین چهرههای انقلاب اسلامی ایران است و به عنوان نماد مبارزه با نظام سلطه و ظلم جهانی شناخته میشود. شهید سلیمانی نیز برای نجات مردمان مستضعف و ستم دیده خاورمیانه از ظلم متجاوزان و سلطه تروریستان مرز نمیشناخت و از افغانستان تا عراق و سوریه و لبنان و فلسطین علیه تجاوزگران به خاک و ناموس مردمان این سامان به مبارزه برخاسته و تفنگ به دست گرفت و دوشادوش مبارزان علیه ائتلاف شوم امپریالیسم و تروریسم جنگید.
مبارزات شهید سلیمانی را میتوان در دو جبهه تقسیمبندی کرد.
الف: مبارزه علیه اشغالگران
مبارزات شهید سلیمانی علیه اشغالگران از زمان جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران شروع شد. شهید سلیمانی پس از تجاوز رژیم صدام به ایرن احساس تکلیف کرده و برای دفاع از میهنش به سپاه پاسدران انقلاب اسلامی پیوست و با بسیج و آموزش نیروهای مردمی علیه متجاوزان بعثی به نبرد برخاست. نبرد شهید سلیمانی علیه متجاوزان تنها در ایران خلاصه نمیشود بلکه او همه سرزمینهای اسلامی را وطن خود میدانست از این رو وی علیه اشغالگران شوروی در افغانستان و متجاوزان صهیونیستی در فلسطین و لبنان در کنار برادران افغانستانی، لبنانی و فلسطینی خود هم جنگید.
ب: مبارزه علیه تروریستان
استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا برای تسلط همیشگی بر خاورمیانه و حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی و به آشوب کشاندن کشورهای اسلامی مخصوصاً کشورهای حامی مقاومت نقشهٔ شوم و خطرناکی ریخته بودند که میتوانستند با به اجرا درآوردن آن کل منطقه خاورمیانه، آسیای میانه و شمال آفریقا را برای سالیان طولانی درگیر فتنه و آشوب نمایند و درگیریهای خونین فرقهای
هرچند که سردار سلیمانی از میان رفت اما نامی جاودانه گرفت و به عنوان قهرمان ضد تروریسم و فرمانده شکست ناپذیر در قلب ملتهای منطقه برای ابد ماند و به عنوان یک الگو و یک اسطوره ماندگار شد.
و نژادی را در این مناطق دامن بزنند.
آنها برای عملی کردن این نقشه پلید به پول و همکاری حاکمان خاندانی و استبدادی منطقه نیاز داشتند و لذا در یک ائتلاف شوم فرزند نامشروع خود در خاورمیانه را متولد و بزرگ کردند تا بـا آموزش و تجهیز آنها خاومیانه را بـه آتش بکشند و هم محور مقاومت را نـابـود سازند تـا دیگر خطری متوجه رژیم صهیونیستی وجود نداشته بـاشد.
براساس همین پلان شوم با همکاری استخباراتی کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای گروه جهنمی تکفیری داعش به نام دولت اسلامی عراق و شام تأسیس گردید و دهها گروه ریز و درشت تروریستی دیگر تحت نامها و عناوین مختلف، قارچ گونه سربرآوردند تا اهداف پلید شان را عملی سازند، غافل از اینکه در این بیشه، شیرمردانی از مریدان و رهروان حیدر کرار خفتهاند که میتوانند چشم فتنه را کور نموده و آن را در نطفه خفه نمایند!
تأسیس و تجهیز دهها گروه تروریستی تحت نامهای مختلف و جمعآوری تروریستها از سراسر جهان و استقرار آنها در سوریه و عراق، آینده خوفناک، خونین و فاجعه آمیزی را برای خاورمیانه نوید میداد.
گروههای تروریستی تربیت یافته استخبارات منطقه و سازمانهای جاسوسی موساد، سیا، ام آی سیکس و … با بی رحمی و شقاوت باورنکردنی به جان مردم منطقه افتادند و پس از تسخیر رستاها و شهرهای سوریه و عراق خشونتهای غیرانسانی و غیرقابل باور را در حق ساکنان آن روا داشتند.
آنها قصد داشتند تـا بـا این جنایتهای وحشیانه هـم زهرچشمی از مردم بگیرند و بـا ایجاد رعب و حشت جـرأت مقاومت را از بین ببرند و هم به جنگ فرقه ای در منطقه دامن بزنند و هم اسلام را در برابر رسانهها و افکار عمومی جهانیان بدنام و لجن مال سازند. اما همانگونه که خدا وعده دادهاست که «والله خیرالماکرین» با تدبیر رهبران کشورهای محور مقاومت و فرماندهان بزرگ آنها مکر دشمنان شکست خورده و تروریستان و اربابانشان به اهداف پلید خود نرسیدند.
در این میان نقش سردار شهید سلیمانی در شکست تروریستهای مزدور استکبار و توطئههای آنها محوری و تعیینکننده بود.
سردار سلیمانی به تنهایی فرماندهی نیروهای مقاومت مانند حشد الشعبی، فاطمیون، زینبیون و حزبالله از عراق تا سوریه و لبنان را برعهده گرفت و با تدابیر خردمندانه و شجاعت علیگونه خویش در میدانهای نبرد شکستهای سنگینی را برای برای تروریستهای تکفیری رقم زده و پیروزی را برای مدافعان حریم ائمه و سرزمینهای اسلامی به ارمغان آورد.
همین مقاومتها و رشادتهای سردار سلیمانی بود که او را محبوب مسلمانان و مستضعفان ساخته و به خار چشم دشمنان اسلام تبدیل کرد.
اسکتبار جهانی و نوکران منطقه ای آنها برای جبران شکست خفت بار و ناکام ماندن نقشههای پلید و پیچیده خود پس از برچیده شدن هیولای داعش همواره در فکر انتقام از نیروهای مقاومت بودند و مترصد فرصتی بودند تا با وارد آوردن ضربهٔ محکم به نیروهای مقاومت، شکست خود در سوریه و عراق را التیام بخشند.
به همین دلیل طرح ترور سردار سربلند جبهه مقاومت قاسم سلیمانی را ریختند تا با شهادت ایشان بخشی از شکستهای خود را جبران ساخته و انتقام گرفته باشند. به همین دلیل بزرگترین و نامدارترین فرمانده ضد تروریسم در منطقه، قربانی تروریسم دولتی گردید و در بامداد ۱۳ جدی/دی ۱۳۹۸ شهید سلیمانی هدف ترور استکبار جهانی قرار گرفته و به شهادت میرسد.
سرنوشت و شهادت سردار سلیمانی شباهت زیادی به سرنوشت و مرگ چهگوارا دارد هر دو مبارز راه آزادی بودند و هر دو برای رهایی ملتها و مردم سرزمینهای خود از چنگال استکبار و استثمار مبارزه مینمودند و هر دو توسط آمریکا و همکاری مزدوران منطقه ای به ابدیت پیوستند.
هرچند که سردار سلیمانی از میان رفت اما نامی جاودانه گرفت و به عنوان قهرمان ضد تروریسم و فرمانده شکست ناپذیر در قلب ملتهای منطقه برای ابد ماند و به عنوان یک الگو و یک اسطوره ماندگار شد. روحش شاد.