حزب محاذ ملی اسلامی افغانستان
حزب محاذ ملی اسلامی افغانستان که عنوان اصلی آن «محاذ ملی اسلامی افغانستان» است در مورخهٔ ۱۲/۱۲/۱۳۵۷، توسط پیر سید احمد گیلانی رهبر فرقهٔ قادری، یکی از فرق تصوف، در پاکستان تأسیس شد.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۴ قوس ۱۳۸۶ ساعت ۰۹:۴۹
حزب محاذ ملی اسلامی افغانستان (National Islamic Front of Afghanistan) که عنوان اصلی آن «محاذ ملی اسلامی افغانستان» است در مورخهٔ ۱۲/۱۲/۱۳۵۷، توسط پیر سید احمد گیلانی رهبر فرقهٔ قادری، یکی از فرق تصوف، در پاکستان تأسیس شد و بعد از انفاذ قانون احزاب سیاسی توسط حامد کرزی، با مرامنامه و اساسنامهٔ جدید در سال ۱۳۸۲ در وزارت عدلیه ثبت گردید. قبل از ثبت محاذ ملی اسلامی افغانستان، شورای مؤسسان این حزب در نشستی در تاریخ۲۰/۱۱/۱۳۸۲، سید احمد گیلانی را بار دیگر به مقام رهبری برگزیدند. آقای سید احمد گیلانی فرزند سید حسن گیلانی، مشهور به نقیب صاحب، در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۱۱، در ولسوالی (= فرمانداری) سرخ رود ولایت ننگرهار به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۳ از دانشکدهٔ شرعیات دانشگاه کابل فارغ شد. نَسب آقای سید احمد گیلانی به شیخ عبدالقادر گیلانی مشهور به غوث الاعظم دستگیر، پیشوای یکی از فرقه یهای تصوف، میرسد و مقام رهبری این فرقه در افغانستان به شکل میراثی به وی تعلق گرفتهاست. آقای سید احمد گیلانی در دوران سلطنت محمد ظاهرشاه، از نزدیکان وی بود و با وجودی که مقام مذهبی داشت شخص مذهبی بهشمار نمیرفت. حزب محاذ ملی، به رهبری آقای گیلانی، در دوران جهاد یکی از احزاب جهادی سلطنت طلب و میانهرو محسوب میشد که عضو اتحاد هفتگانهٔ مجاهدین مستقر در پاکستان بود. حزب محاذ ملی اسلامی و جبههٔ ملی نجات، در طول دوران جهاد و مقاومت پناهگاه عناصر لیبرال و سکولار طرفدار غرب شناخته میشدند که با استفاده از نام و اعتبار این احزاب در هر دوره ای بخصوص بعد از تشکیل اجلاس بن و تشکیل حکومت جدید، در سطوح مختلف به کار گرفته شده و میشوند. محاذ ملی و جبههٔ ملی نجات، گرچه از جمله گروههای دارای عقیده و آرمان اسلامی هستند، اما نظام اسلامی مورد حمایت آنها نه نظام سیاسی رادیکال اسلامی بلکه همان نظامهای عملاً سکولار و غیردینی زمان ظاهر شاه و رژیم کنونی است که تأمین کنندهٔ منافع آمریکا و غرب است و چنین اسلامی را مخالفان سلطهٔ استکبار، اسلام آمریکایی مینامند. در رابطه با محاذ ملی اسلامی افغانستان، در کتاب آغاز و فرجام جنبشهای سیاسی در افغانستان، مطالبی به این شرح آمدهاست:
«محاذ ملّی اسلامی افغانستان در ماه ثور ۱۳۵۹ با احزاب جمعیت اسلامی، جبههٔ ملّی نجات، حرکت انقلاب اسلامی و حزب اسلامی مولوی خالص تحت عنوان اتحاد اسلامی برای آزادی افغانستان ائتلاف نمو دکه رئیس این اتحاد استاد سیاف و معاون آن صبغت الله مجددی بود. چندی بعد آقای گیلانی با مولوی محمدی، مولوی خالص و صبغت الله مجددی از این ائتلاف خارج شدند. محاذ ملّی اسلامی در اوایل سال۱۳۶۰ با سایر گروههای جهادی مستقر در پیشاور تحت عنوان «اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان» ائتلاف نمود، اما در ماه جوزای همان سال از ائتلاف مذکور خارج شده و ائتلاف دیگری را به همان نام که بعداً به اتحاد سهگانه، شهرت یافت با جبههٔ ملّی نجات و حرکت انقلاب اسلامی تأسیس کرد. سرانجام در ۲۷ ثور سال ۱۳۶۴ تحت فشار پاکستان هفت گروه عمدهٔ جهادی از جمله محاذ ملّی اسلامی افغانستان با هم تحت عنوان اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان که به اتحاد هفتگانه شهرت یافت ائتلاف کردند. در ماه جدی (= دی ماه) سال ۱۳۶۴، آقای سید احمد گیلانی به عنوان سخنگوی اتحاد هفتگانه در کنفرانس وزرای خارجهٔ کشورهای اسلامی در مراکش شرکت کرد و در سال ۱۳۶۵، در دوران سخنگویی استاد برهان الدین ربانی و تحت سرپرستی وی همراه با مجددی و محمدی و دو تن دیگر از رهبران اتحاد هفتگانه به دعوت وزیر خارجهٔ آمریکا عازم آن کشور شدند و با رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آن کشور ملاقات کردند. محاذ ملّی اسلامی در دولت موقت اتحاد هفتگانه که در مورخه ۱۲/۱۲/ ۶۶، در پاکستان تشکیل شد عضویت داشت و آقای گیلانی بار دیگر در سال۱۳۶۷، ریاست دوره ای اتحاد هفتگانه را به عهده گرفت و در شورای مشورتی راولپندی به عنوان رئیس قوهٔ قضائیهٔ دولت مجاهدین برگزیده شد، اما در سال ۱۳۶۸، پس از آن که اختلافات داخلی اتحاد هفتگانه تشدید یافت دولت موقت را غیرقانونی خواند. در ماه ثور۱۳۷۰، هیئت مشترک پاکستانی و افغانی که در آن سران و نمایندگان احزاب میانهرو از جمله پیر سید احمد گیلانی شرکت داشتند با نمایندگان رژیم کابل در ژنو مذاکره کردند. بعداً مشخّص شد که آقای گیلانی شخصاً با دکتر نجیب الله ملاقات و گفتگو نموده بود. این ملاقاتها و مذاکرات محرمانه سرانجام باعث فروپاشی اتحاد هفتگانه شد. محاذ ملّی اسلامی، بر اساس طرحی که توسط نواز شریف نخستوزیر پاکستان و نمایندهٔ عربستان سعودی برای تشکیل دولت مجاهدین پس از سقوط رژیم کمونیستی در چهارم ماه ثور ۱۳۷۱، ریخته شد در شورای رهبری و شورای جهادی ۵۱ نفری عضویت داشت و افرادی از این گروه در پستهای دولتی از جمله در وزارت خارجه گماشته شدند. در درگیریهایی که در شهر کابل بین حزب وحدت اسلامی به ریاست آقای مزاری با اتحاد اسلامی سیاف و نیروهای احمد شاه مسعود در مورخه ۱۲/۳/۱۳۷۱ آغاز شد نیروهای وابسته به محاذ ملّی اسلامی نیز در کنار نیروهای سیاف، حرکت انقلاب مولوی محمدی، مولوی خالص و دیگران علیه شیعیان وارد عمل شدند، اما این اتحاد مذهبی و قومی زیاد طول نکشید و محاذ ملّی با رد مصوبات شورای اهل حل عقد به مخالفت با دولت آقای ربانی برخاست. رهبر محاذ ملّی موافقتنامهٔ اسلامآباد را که با حضور مقامات پاکستانی، عربستانی و هیئت ایرانی بین گروههای درگیر افغانی در زمستان سال ۱۳۷۱ در ۹ ماده تدوین شده بود امضا کرد، اما بعد از آن، در درگیریهای داخلی بین حزب اسلامی و جمعیت اسلامی بیطرف ماند و با دخالت پاکستان و سلطهٔ طالبان بر افغانستان نیز به طورعلنی و رسمی مخالفتی نکرد. محاذ ملّی گرچه متّحد طالبان نبود اما، بدنهٔ نظامی و مردمی آن در خدمت طالبان قرار داشت. در سال ۱۳۷۷، پیر سید احمد گیلانی و حضرت صبغت الله مجددی، تلاش کردند که نیرویی سومی به عنوان بدیل طالبان و جبههٔ متحد شمال تحت عنوان «مجمع صلح و وحدت ملّی افغانستان» ایجاد کنند که این کار به جایی نرسید. آقای گیلانی بار دیگر در آستانهٔ برگزاری کنفرانس بن در مورخهٔ ۲/۸/۸۰، اجلاسی را با حمایت پاکستان، متشکّل از پشتونهای طرفدار خود تشکیل داد که در آن ضمن حمایت از ظاهر شاه، توافق رم در مورد تقسیم قدرت به صورت مساویانه بین ظاهر شاه و جبههٔ متحد مورد انتقاد قرار گرفت. در اجلاس بن، نمایندگان سید احمد گیلانی حضور داشتند و در ادارهٔ موقت نیز چند وزیر از جمله وزیر مالیه (= دارایی) متعلق به محاذ ملّی اسلامی شناخته میشدند، با آن هم آقای گیلانی در مورخه ۱۶/۹/۸۰، اظهار داشت که در دولت جدید تناسب توزیع مقامها برابر نبود». (۱)
اساسنامهٔ محاذ ملی اسلامی افغانستان در هفت فصل و شصت و دو ماده تدوین شده و ساختار تشکیلاتی آن عبارت است از: مجمع عمومی، هیئت رهبری، شورای عالی، شورای اجرائیه، دارالانشا، کمیسیونهای مرکزی، شورای ولایتی، شورای ولسوالی و ناحیوی و شورای محلی. در فصل چهارم اساسنامه، در بند شش از مادهٔ پنجا هم «حصول آگاهی کامل از اصول اسلام، فرهنگ افغانی، تاریخ ملی، دموکراسی و دفاع از عقاید و مرام خود در پرتو این اصول» از وظایف و مکلفیتهای اعضای محاذ ملی ذکر شدهاست.
مصباح زاده
--------------
۱- آغاز و فرجام جنبشهای سیاسی در افغانستان، ص ۳۴۳–۳۴۷.
ﻋﺒﺪاﻟﺮﺣﻴﻢ ﺻﺪﻳﻘﻲ
۱۳۹۵-۱۲-۲۰ ۲۱:۲۵:۰۴
ﻣﻦ ﻳﻜﻲ اﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺻﺎﺑﻖ ﻣﺤﺎﺯ ﻣﻠﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﻛﺎﻣﻼ اﺯ ﻣﺪﻭﺳﺪاﺭاﻥ اﻳﻦ ﺣﺰﺏ ﻫﺴﺘﻢ. ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﺕ ﻣﺨﻠﺴﺎﻧﻪ اﺷﺨﺎﺻﻲ ﺟﺪﻳﺪﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺤﺎﺯ ﻣﻠﻲ ﻣﻐﻮﻝ ﻛﻼ ﺑﺮﺩﺭﻱ ﻫﺴﺘﻦ ﻛﺨﺪ ﻣﻦ ﻳﻜﻲ اﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﻴﻬﺎﻱ اﻳﻦ ﻛﻼ ﺑﺮ ﺩاﺭاﻥ ﻛﻪ ﺑﻨﺎﻡ ﻣﺤﺎﺯ ﻣﻠﻲ ﻭﺳﻮ اﺳﺘﻔﺎ ﺩﻩ اﺯ اﻳﻦ ﻧﺎﻡ. ﻫﺪﻑ اﻳﻦ ﻛﻼ ﺑﺮﺩاﺭاﻥ ﻭاﻗﻊ ﺷﺪﻡ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﺣﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺁﻥ ﺣﻖ ﺟﻮﻫﻲ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺣﺰﺏ ﺑﺎﺷﺪ. و ﺑﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻦ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭﻏﻴﺮ اﻳﻨﺼﻮﺭﺕ? (17456)