چه کسی شهید است؛ طالب، مجاهد یا کمونیست؟
کی مقصر است؛ اشغالگران خارجی، یا جنگسالاران، قدرت طلبان، زراندوزان و سلطه جویان داخلی در چهرهی طالب، مجاهد و روشنفکر کمونیست، سکولار و دموکرات؟
-----------------------------
امسال از هجدهم ماه سنبله/شهریور، تا هفتم میزان/مهر، شاهد برگزاری محافل، مجالس و چاپ و انتشار عکسها و پوسترهای تبلیغاتی در رابطه با سالروز وفات برخی شخصیتهای سیاسی مؤثر در بحران افغانستان در دهههای گذشته در داخل و خارج از این کشور بودیم. از سالروز شهادت احمدشاه مسعود به عنوان قهرمان ملی افغانستان همه ساله تجلیل میشد و امسال هم به روال گذشته تجلیل شد. از شهادت استاد برهانالدین ربانی به عنوان رئیس شورای صلح و شخصیت دینی و سیاسی شناخته شدهی افغانستان در سطح ملی و بینالمللی برای اولین بار تجلیل به عمل آمد. هنوز آثار تجلیل از استاد ربانی به درو دیوار برخی شهرها و رسانههای صوتی و تصویری و نوشتاری باقی بود که برای نخستین بار به شکل آشکار عکس و پوسترهای دکتر نجیبالله در مناطق مختلف شهر کابل به نمایش درآمد و عدهای از اعضای حزب دموکراتیک خلق (حزب وطن) به عنوان شهید از سالروز مرگ ایشان تجلیل به عمل آوردند.
از مسعود و استاد ربانی به این دلیل تجلیل میشود که رهبری مبارزه و مقاومت بخش بزرگی از مردم افغانستان را در برابر ظلم و ستم حکومت کمونیستها به رهبری ترهکی، کارمل و دکتر نجیب، تجاوز ارتش سرخ شوروی سابق به خاک افغانستان و نیز تجاوز و مداخلات مستقیم و غیرمستقیم پاکستان و متحدان عرب و غربی این کشور را به عهده داشتند.
تجلیل از شهادت این شخصیتهای جهادی با وجود مخالفانی که دارند، مقبولیت عام ملی و بینالمللی یافته است، اما تجلیل از دکتر نجیب- گرچه توسط طالبان و عوامل پاکستان ناجوانمردانه و خلاف موازین قانونی و شرعی به قتل رسیده است- نه مقبولیت ملی دارد و نه بینالمللی. دکتر نجیب چه به عنوان رئیس خاد (استخبارات رژیم کمونیستی) و چه به عنوان رئیس رژیم کودتایی کمونیستها، در شکنجه و کشتار صدها هزار مردم بیگناه افغانستان دست داشت. علاوه بر آن حاکمیت کمونیستها و به خصوص ریاست دکتر نجیب که دستنشاندهی روسها بود مشروعیت ملی وبینالمللی نداشت.
تجلیل از چنین شخصی بسیار گستاخانه است، و فراهمشدن زمینه برای چنین تجلیلی در قلب کشور از جنبههای مختلف باید مورد توجه قرار گیرد.
اگر مردم افغانستان در چهارده سال جهاد و مقاومت اسلامی علیه اشغالگران شوروی و حاکمیت کمونیستهای حزب دموکراتیک خلق نقش داشتند و بیش از دو میلیون شهید و زخمی و معلول دادند و میلیونها تن از آنان آواره شدند که این آوارگی هنوز ادامه دارد، در آن صورت تجلیل از سران حزب دموکراتیک خلق و به خصوص شخص دکتر نجیب کجدهنی به ملت افغانستان و بیحرمتی به شهیدان این ملت محسوب میشود. و اگر مردم افغانستان حامی حزب دموکراتیک خلق و حاکمیت کمونیستها بودند، در آن صورت تجلیل از مجاهدین و رزمندگانی که با این حاکمیت و این حزب مبارزه کردند اهانت به مردم افغانستان تلقی میشود!
اگر کمونیستهای افغانی و سربازان شوروی که با مجاهدین جنگیدند شهید هستند، و مجاهدینی که با کمونیستها جنگیدند هم شهید میباشند، اگر کشتهشدگان جناحهای متخاصم حزب دموکراتیک خلق و نیز کشتهشدگان جناحهای متخاصم احزاب جهادی و اسلامی که با یکدیگر جنگیدند و همچنین کشتهشدههای طالبان و کشته شدههای امریکایی و نیروهای دولتی همه شهید هستند، پس در افغانستان چه کسانی شهید نیستند؟ چه کسانی قاتلان مردم افغانستان هستند؟ چه کسانی صدها هزار کانون گرم خانواده را ویران ساخته و آنان را در داخل و خارج از کشور آواره نمودهاند؟
چه کسانی دهها هزار دهکده و صدها هزار خانهگلی را بر سردستهای پینهبسته و پاهای برهنه و بدنهای خسته و دردمند مردم افغانستان خراب کردهاند؟
چه کسانی ساختار سنتی و مدنی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افغانستان را ناشیانه برهم زدند و باعث شعلهور شدن آتش شرارت شریران و قدرتطلبان ستمگر، غارتگران و آدمکشان گردیدند.
چه کسانی دستهای اجانب را در افغانستان از دور و نزدیک دراز کردند که اینک منافع آنها وحدت ملی و دینی و عزت و استقلال و امنیت این کشور را مخدوش ساخته است؟
اگر هیج کس مقصر نیست و همه حق به جانب و مدافع آزادی و مردم هستند، پس باید مردم افغانستان به عنوان قربانیان بازیگری خونین قدرت طلبان و ستمگران داخلی و خارجی مقصر باشند. در افغانستان تا مقصران اصلی و قاتلان مردم شناسایی و مجازات نشوند و دست آنان از دامن قدرت و ثروت کوتاه نشود، مشکل این کشور حل نخواهد شد و وطن فروشی و مرم فریبی به شغل همگانی تبدیل خواهد شد و بجای شرم و خجالت احساس غرور هم خواهند کرد. چنان که كمونيستان ديروز و ليبرال دموكرات نماهاي امروزي بيشرمانه حزب دموکراتیک خلق(حزب وطن) را مدافع مردم و كشور دانسته و ملت افغانستان را كه عليه مظالم و جنايات اين حزب قيام كردند و بيش از دو ميليون شهيد و معلول دادند، با سوء استفاده از عملكرد چند گروه و دستهي سياسي و تروريستي مانند خودشان كه در نتيجهي كودتاي خونين كمونيستان حزب وطن و مداخلهگران روسي و غربي بهوجود آمدند، ارتجاع سياه، بنيادگرا و تروريست خوانده محكوم ميكنند. اينها آن قدر بيانصاف و متعصب هستند كه از خود نميپرسند اگر حزب آنها از مردم دفاع ميكرد پس يك و نيم ميليون نفر را در افغانستان در زمان حاكميت اين حزب كي به شهادت رسانيد و هزاران قريه و روستا و خانه را بر سر مردم بيدفاع افغانستان در مناطق مختلف كشور با ريختن بمبهاي ناپالم كي خراب كرد؟.